مجموعه داستان خارجی

گربه‌های آدمخوار (مجموعه داستان کوتاه)

ساده و سرراست اینکه به نظرم رمان نوشتن کشمکش است و نوشتن داستان کوتاه سرخوشی. رمان نوشتن شبیه جنگل‌کاری است و نوشتن داستان کوتاه مثل ایجاد باغ. این دو روند یکدیگر را تکمیل می‌کنند و چشم‌انداز کاملی ارائه می‌دهند که ذی‌قیمت است و برگ و بار سبز درختان سایه‌ دل‌انگیزی بر زمین می‌اندازند و باد لابه‌لای برگ‌هایی خش‌خش می‌کند که گاه رنگ طلایی به خود می‌گیرند. در این بین در باغ گل‌ها غنچه می‌کنند و گلبرگ‌های رنگ‌رنگ زنبورها و پروانه‌ها را به خود می‌خوانند و گذر از فصلی به فصل دیگر را با ظرافت به یاد می‌آورند.

نیکو نشر
9789647253505
۱۳۹۰
۱۳۲ صفحه
۱۶۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
کافکا در ساحل
کافکا در ساحل رمان "کافکا در ساحل" در سال 2002 به ژاپنی منتشر و در سال 2005 به انگلیسی ترجمه شد. موراکامی در سال 2006 برای همین رمان برنده‌ی جایزه‌ی فرانتس کافکا شد. وی به گزارشگران گفت " خواندن آثار فرانتس کافکا تا اندازه‌یی نقطه‌ی شروعی شد برای من به عنوان یک رمان‌نویس." موراکامی در همین سال نامزد دریافت نوبل ادبی هم شد. نگاه ...
فایل صوتی سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا
فایل صوتی سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا از حرف‌های سایه ‹‹... می‌گویی تو این شهر نه دعوایی است و نه نفرتی یا میلی. این رویای قشنگی است. من هم بدون شک طالب سعادت توام. اما غیاب دعوا یا نفرت یا میل هم‌چنین به معنای آن است که ضد آن‌ها هم نیست. نه شادی، نه پیوند و نه عشق. فقط آن‌جا که دلسردی و افسردگی و غم هست ...
1 کیو 84 (3 جلدی) جلد دوم
1 کیو 84 (3 جلدی) جلد دوم -
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی ...
سال اسپاگتی
سال اسپاگتی 1971، سال اسپاگتی بود. در آن سال اسپاگتی می‌پختم تا زندگی کنم و زندگی می‌کردم تا اسپاگتی بپزم. بخار مواجی که از قابلمه آلومینیومی بلند می‌شد و صدای قل‌قل کردن سس گوجه ‌فرنگی که در حال جوش آمدن بود، به من حس خوبی می‌داد و سر حالم می‌کرد. از سوپرمارکتی که مخصوص غذاهای وارداتی بود، قابلمه‌ای آن‌چنان بزرگ خریدم که یک ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها