رمان خارجی

جنگ و صلح 4 (4 جلدی)

(Voina i mir)

جنگ و صلح را، اگر نه بزرگترین رمان عصر ما ، دست‌کم یکی از بزرگترین آن‌ها دانسته‌اند: داستانی به مانند جهانی که در آن شخصیت‌های بسیاری هر یک با شوری خاص در افت و خیزند. اقیانوسی انسانی، با جریان‌های بی‌شمار و درهم‌پیچیده که در ورای آن روحی مقتدر طوفان‌ها می‌انگیزد و فرو می‌خواباند و باز به پا می‌دارد. تالستوی در جنگ و صلح از نگارش داستان زندگی خصوصی افراد به شرح و روایت جنبش‌های ارتش‌ها و ملت‌ها می‌رسد و مسیر حرکت امواج عظیم انسانی را توصیف می‌کند که اراده میلیون‌ها نفر در آن مستحیل شده و بر آن اثر گذاشته است.

سروش حبیبی
نیلوفر
9789644484162
۱۳۸۷
۳۸۴ صفحه
۲۱۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
ارباب و بنده
ارباب و بنده نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزه‌اش را در پشتش فرو می‌برد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب می‌آید و گاری آرد اربابش را می‌آورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود. به خواب دید که به زیر گاری خزیده و آن را بر گرده گرفته بود ...
بار دانش
بار دانش خرافات جدید داره بی‌رحمانه جای اون خرافات قدیمی مثل طلسم و جادو و جنبلو می گیره... دقت که می‌کنی می‌بینی هیچ توفیری با خرافات قدیمی نداره. آخه مگه ممکنه روح مرده حرف بزنه یا گیتار بزنه؟ مردمو هالو گیر آورده‌ن یا خودشونو؟! مدیوم شدن سیمون هم که دیگه از اون قصه‌هاس. این آلبوم جلسات احضار روح‌شونه. خب آخه مگه می‌شه ...
از جناب غول چه خبر
از جناب غول چه خبر دوران جوانی تولستوی، آن‌چنان که لازمه آن دوران است، به بی‌قراری و سرگردانی گذشت. سرخوردگی از تحصیلات آکادمیک و ترک دانشگاه، بازگشت به املاک اجدادی و تلاش برای بهبود اوضاع رعیت، ناامیدی و سفر به مسکو، ثبت نام در ارتش و حضور در جبهه نبرد، هر چه بیشتر لئوی جوان و سرگشته را به تامل در ذات هستی واداشت. به ...
داستان‌های برگزیده یا شاهکارهای کوتاه تولستوی
داستان‌های برگزیده یا شاهکارهای کوتاه تولستوی پس از آنکه مدتی راه را طی کردند، از کوهی به کوه دیگر بالا رفته، بعد سرازیر شدند و از رودخانه گذشتند و به جاده صاف و همواری رسیدند. ژیلین مایل بود آن راه‌هایی که پشت سر می‌گذارند با علامتی برای خود مشخص سازد، لیکن خون‌های لخته شده در برابر دیدگانش مانع این کار می‌شد و از طرف دیگر هم ...
تمشک
تمشک در میان این افسران ستوانی جوان که صبح آن روز در اسب‌سواری از ما پیشی گرفته بود، حضور داشت. شخص بسیار جالبی بود: چشمانی رخشا داشت. زبانش کمی می‌گرفت. دل‌اش می خواست همه را ببوسد و به آن‌ها بگوید که چقدر دوست‌شان می‌دارد. طفلک بیچاره هنوز نمی فهمید که با این کار ممکن است مسخره جلوه کند و رک‌گویی و ...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها