یکی نبود 1 (2 جلدی)
ای روزگار، یادش بخیر! اون وقتا بازیهامون مثه امروزیا نبود، مشغولیت زمون بچگی ماهارو دیگه بچههای این دوره زمونه بلد نیستن. یادمه اون روزا دخترا تو خونه بازی میکردن، همین خالهبازی و کش بازی و یه پی دو پی...
پسرا گرگم به هوا و تیلهبازی و شاه دزد وزیر. شبای بلند زمستونی بزرگا جمع میشدن زیر کرسی، بچهها کنج پستویی ...
یکی نبود 2 (2 جلدی)
همه وجودش بیدریغ کسی را میطلبید تا برای همه عمر، رنجیدگیهای جان خستهاش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، همدم، و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به همان آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که ...
شاه ماهی
ماهنوش بغض کرد. هر چیزی را که در مورد کامران تجربه کرده بود، جز این حالت در هم شکستهی او را حالا میفهمید که به هیچ وجه تحمل دیدن چنین چیزی را ندارد. دلش داشت از غصه آب میشد. سرش از ناراحتی خم شد، دوباره یکی دو قطره اشک که به سختی جلوی فرو ریختنشان را میگرفت، از لای مژههایش ...
قله قاف 1 (2 جلدی)
بزار 2 تا راز مگو رو برات فاش کنم که خیلی از زنا دیر بهش میرسن! اول اینکه، مردی رو برای زندگیت انتخاب کن که اگه عاشقشم نیستی لااقل بتونی یه روزی عاشقش بشی! دوم اینکه اگر تو هم عاشقش نیستی لااقل او عاشقت باشه. مانا مردا به راحتی عاشق نمیشن اما اگه شدن تا پای جون پاش میایستن...
پرنده بهشتی
آن شب گذشت و شبهای بعد و شبهای بعدش، اما دریغ و افسوس که با گذشت همه آن شبها، هرگز فراموشی به سراغم نیامد و من ناخواسته فقط و فقط به او فکر میکردم، بیآنکه او را ببینم حضورش را در کنارم احساس میکردم.
حتی گاهی مثل آدمهای گرفتار مالیخولیا با هم حرف میزدیم به ندرت میخندیم، بیشتر بحث میکردیم و ...