یکی نبود 2 (2 جلدی)
همه وجودش بیدریغ کسی را میطلبید تا برای همه عمر، رنجیدگیهای جان خستهاش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، همدم، و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به همان آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که ...
زرپران 1 (2 جلدی)
مهندس جانان نیک پور، دختر غیور ایلیاتی، مدیریت پروژهی سنگینی را بر عهده دارد تا بتواند، با کسب درآمد بالا، از راز خانوادگیاش، بهخوبی حمایت کند! در این راه، با وندور شرکت زیمنس (نماینده زیمنس) مهندس موسوی، دیداری دارند، کسی که جانان بایستی در این پروژه با او کار کند و رضایت خاطر موسوی برای شرکت «دوار نیرو» و مدیر ...
بسته به جونم
راهی برات نبوده معین جز این که تو بری... باید مهلتی به خودتون بدی که جفتتون فرصت فراموشی داشته باشین! تو برو و حتی فکر نکن که راه دیگهای هم داشته باشی. همیشه از جهنم خدا حذر میکرد و حالا در میان زمهریرش داشت دست و پا میزد و راهی به جایی نداشت! در عنفوان سی و یک سالگی دلش ...
قله قاف 2 (2 جلدی)
بزار 2 تا راز مگو رو برات فاش کنم که خیلی از زنا دیر بهش میرسن! اول اینکه، مردی رو برای زندگیت انتخاب کن که اگه عاشقشم نیستی لااقل بتونی یه روزی عاشقش بشی! دوم اینکه اگر تو هم عاشقش نیستی لااقل او عاشقت باشه. مانا مردا به راحتی عاشق نمیشن اما اگه شدن تا پای جون پاش میایستن...
حاجی منم شریک
- گفتی اسمت چیه؟
از بین دندانهایی که چلیک چلیک بر هم میخورد، به زور نفس زدم "آوا!" و او با لحن همدلانهای نوید داد:
- چیزی نمونده، رسیدیم دیگه، معلومه حسابی سردت شدهها! و با سر انگشت به روبهرو اشاره کرد! نگاه ترسیدهام چسبید به در چوبی قدیمی خانه حاج مسلم، با گل میخهای برنجی خورشیدی رنگ از رو ...