قله قاف 2 (2 جلدی)
بزار 2 تا راز مگو رو برات فاش کنم که خیلی از زنا دیر بهش میرسن! اول اینکه، مردی رو برای زندگیت انتخاب کن که اگه عاشقشم نیستی لااقل بتونی یه روزی عاشقش بشی! دوم اینکه اگر تو هم عاشقش نیستی لااقل او عاشقت باشه. مانا مردا به راحتی عاشق نمیشن اما اگه شدن تا پای جون پاش میایستن...
یکی نبود 1 (2 جلدی)
ای روزگار، یادش بخیر! اون وقتا بازیهامون مثه امروزیا نبود، مشغولیت زمون بچگی ماهارو دیگه بچههای این دوره زمونه بلد نیستن. یادمه اون روزا دخترا تو خونه بازی میکردن، همین خالهبازی و کش بازی و یه پی دو پی...
پسرا گرگم به هوا و تیلهبازی و شاه دزد وزیر. شبای بلند زمستونی بزرگا جمع میشدن زیر کرسی، بچهها کنج پستویی ...
در پس نقاب
یوسف کسی نبود که یک شبه یا یک ساعته عاشق شده باشد. یوسف تمام خاطراتی را که اینجا نوشته شده است، تک به تک در خاطر دارد. پس چه فرقی برایش میکرد که این چیزها را بخوانم یا نه؟ مگر ممکن بود که خاطراتش را با ریحانه به راحتی از یاد ببرد. یوسف حتی پونه را هم به یاد داشت، ...
پرنده بهشتی
آن شب گذشت و شبهای بعد و شبهای بعدش، اما دریغ و افسوس که با گذشت همه آن شبها، هرگز فراموشی به سراغم نیامد و من ناخواسته فقط و فقط به او فکر میکردم، بیآنکه او را ببینم حضورش را در کنارم احساس میکردم.
حتی گاهی مثل آدمهای گرفتار مالیخولیا با هم حرف میزدیم به ندرت میخندیم، بیشتر بحث میکردیم و ...
بسته به جونم
راهی برات نبوده معین جز این که تو بری... باید مهلتی به خودتون بدی که جفتتون فرصت فراموشی داشته باشین! تو برو و حتی فکر نکن که راه دیگهای هم داشته باشی. همیشه از جهنم خدا حذر میکرد و حالا در میان زمهریرش داشت دست و پا میزد و راهی به جایی نداشت! در عنفوان سی و یک سالگی دلش ...