رمان ایرانی

یکی نبود 1 (2 جلدی)

ای روزگار، یادش بخیر! اون وقتا بازی‌هامون مثه امروزیا نبود، مشغولیت زمون بچگی ماهارو دیگه بچه‌های این دوره‌ زمونه بلد نیستن. یادمه اون روزا دخترا تو خونه بازی می‌کردن، همین خاله‌بازی و کش بازی و یه پی دو پی... پسرا گرگم به هوا و تیله‌بازی و شاه دزد وزیر. شبای بلند زمستونی بزرگا جمع می‌شدن زیر کرسی، بچه‌ها کنج پستویی یا گاهی هم اتاقای پشتی و دور از چشم بزرگترا، به بازی و هرهر کرکر می‌افتادن. نوبه بازی شاه دزد وزیر که می‌رسد، هرکی شاه می‌شد، پشت لب اونی که دزد شده بود، سبیل آتشین می‌کشید! پسرا تا وقتی بچه‌تر بودن، رغبت داشتن از این قسم بازیا هم بکنن، اما همچین که پشت لبشون سبز می‌شد، تا جا داشت از این بازی در می‌رفتن، ها نه!؟

علی
9789641930976
۱۳۹۵
۶۶۴ صفحه
۲۵۲۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های عاطفه منجزی
زرپران 1 (2 جلدی)
زرپران 1 (2 جلدی) مهندس جانان نیک پور، دختر غیور ایلیاتی، مدیریت پروژه‌ی سنگینی را بر عهده دارد تا بتواند، با کسب درآمد بالا، از راز خانوادگی‌اش، به‌خوبی حمایت کند! در این راه، با وندور شرکت زیمنس (نماینده زیمنس) مهندس موسوی، دیداری دارند، کسی که جانان بایستی در این پروژه با او کار کند و رضایت خاطر موسوی برای شرکت «دوار نیرو» و مدیر ...
قله قاف 1 (2 جلدی)
قله قاف 1 (2 جلدی) بزار 2 تا راز مگو رو برات فاش کنم که خیلی از زنا دیر بهش می‌رسن! اول این‌که، مردی رو برای زندگیت انتخاب کن که اگه عاشقشم نیستی لااقل بتونی یه روزی عاشقش بشی! دوم این‌که اگر تو هم عاشقش نیستی لااقل او عاشقت باشه. مانا مردا به راحتی عاشق نمی‌شن اما اگه شدن تا پای جون پاش می‌ایستن...
لبخند خورشید
لبخند خورشید آذر خندید. مهتاب که دل پری داشت، خودش را انداخت روی مبل، سیبی برداشت، گازی به آن زد و با دهان پر ادامه داد: ـ به من می‌گه باید وکیل مجلس بشم، یکی نیست به خودش بگه،‌ مرد حسابی تو چی می‌گی دیگه! به نظر من دستش می‌رسید، نسل هر چی زنه از رو زمین برمی‌داشت. تقریبا یه کاری در ...
تیه طلا
تیه طلا اون‌قدر جا خوردم که گوله جیوه از دستم ول شد روی زمین و قل خورد لای چمن‌کاری حیاط و دیگه گمش کردم! انگشترمم... دیگه انگشتر نبود و دیگه هیچ‌وقتم انگشتر نشد برام! جیوه طوری رینگ انگشتر طلامو خورده بود، که دیگه حتی نمی‌شد سرشو به هم جوش داد، یه بخشی از طلا رو جیوه از بین برده بود! انگشترمو خیلی ...
یکی نبود 2 (2 جلدی)
یکی نبود 2 (2 جلدی) همه وجودش بی‌دریغ کسی را می‌طلبید تا برای همه عمر، رنجیدگی‌های جان خسته‌اش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، همدم، و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به همان آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که ...
مشاهده تمام رمان های عاطفه منجزی
مجموعه‌ها