مجموعه داستان خارجی

گداها همیشه با ما هستند

در راه بازگشت به هتل پدرلئو از پشت شیشه تاکسی جمعیت را تماشا می‌کرد. گروهی ملوان رد می‌شدند، آن‌که جلوی بقیه راه می‌رفت سکه‌هایی را از روی شانه‌اش پرت می‌کرد و بقیه می‌پریدند تا برشان دارند. تابلوها برق می‌زدند. صورت آدم‌ها در انعکاس نور چراغ‌ها ضربان پیدا کرده بود. پدرلئو خم شد جلو و پرسید: شنیدم که سالی صد تا قتل تو این شهر اتفاق می‌افته، حقیقت داره؟ راننده تاکسی گفت: فکر کنم همین‌طور باشه، این شهر دردسرهای خودش رو داره، درسته. ولی بوتیکا خیلی بدتره، الان اون‌جا یه برف اومده تازه باز هم قراره بیاد.

چشمه
9789643624477
۱۳۸۸
۱۵۲ صفحه
۱۰۳۰ مشاهده
۰ نقل قول
توبیاس وولف
صفحه نویسنده توبیاس وولف
۷ رمان توبیاس وولف سال ۱۹۴۵ در آلاباما به دنیا آمد. اما در واشنگتن بزرگ شد. او مدتی در پائولوآلتو در کالیفرنیا به تدریس برنامه‌های داستان‌نویسی و ادبیات پرداخت. وولف به خاطر مجموعه‌های داستان کوتاه شهرت زیادی دارد. او در کنار ریموند کارور، ریچارد فورد، آن بیتی و دیگر نویسندگان مینی‌مالیست از پیشتازان داستان کوتاه امروز آمریکاست. او سه بار برنده جایزه اُ- هنری شده و به خاطر مجموعه داستان‌های کوتاه، رمان‌ها و خاطراتش مورد تقدیر قرار گرفته است. وولف در مجامع ادبی، همان‌قدر که ...
دیگر رمان‌های توبیاس وولف
شب مورد نظر
شب مورد نظر دست‌هایم را از روی درماندگی تکان دادم و سعی کردم نشان بدهم که کاملا ناراحت و شرمنده‌ام، اما فایده‌ای نداشت. واقعیت این بود که من هیچ وقت روند معمول را دنبال نمی‌کردم. مردم همیشه می‌مردند. . . توبیاس وولف، نویسنده‌ آمریکایی در سال 1945 در آلاباما متولد شد. او در کنار نویسندگان دیگری چون ریموند کارور و جان آپدایک از ...
انجیل سفید
انجیل سفید توبیاس وولف از نویسندگان مطرح سال‌های اخیر است که همراه با ریموند کارور، جین آن فیلیپس و دیگران، بنیان‌گذار سبک رئالیسم یقه چرک‌ها شدند. روایت‌های توبیاس وولف روایت انسان امروز و دغدغه‌های بی‌شمار اوست که در چم و خم روابط پیچیده گرفتار آمده است.
در ارتش فرعون (خاطرات جنگی بی‌حاصل)
در ارتش فرعون (خاطرات جنگی بی‌حاصل) نوشته ای عمیق، درخشان و دردناک، خاطرات توبیاس وولف، نویسنده کتاب، از جنگ ویتنام. وولف در این کتاب با زبانی طنزآلود اما تلخ و گزنده، خاطرات حضورش را در ویتنام مرور می‌کند. یکی از ماموریت‌های موفقیت آمیز او دزدین تلویزیونی است تا بتواند برنامه دلخواهش را در روز شکرگزاری تماشا کند، هر کدام از فصل‌های کتاب خود داستان کوتاهی است که ...
شکارچی‌ها در برف
شکارچی‌ها در برف کنی شلیک کرد. گلوله درست خورد وسط چشم‌های سگ. سگ درجا در برف فرو رفت، پاهایش دو طرف بدن‌اش یله شدند، چشم‌های زردش همان‌طور باز و خیره ماندند. اگر خونی در کار نبود، به قالیچه خرسک کوچکی می‌مانست. خون از پوزه سگ روی برف راه افتاد.
مشاهده تمام رمان های توبیاس وولف
مجموعه‌ها