مجموعه داستان خارجی

7 داستان از شکسپیر

(Shakespears 7 tales)

شکسپیر یکی از بزرگ‌ترین شاعران جهان می‌باشد و بیشتر آثار جاویدانش به صورت نمایشنامه‌های منظوم است. قهرمانان و بازیگران نمایشنامه‌های او مانند " مکبث" و " رومئو" و " ژولیت" و " هملت" و " اتللو" قریب چهار قرن است که در افکار مردم جهان زنده‌اند و در آینده نیز جاوید و زنده خواهند ماند. فهم آثار شکسپیر برای همه‌کس آسان نیست، از این رو دو تن از نویسندگان انگلیسی به نام چارلز لمب و خواهرش مری لمب نمایشنامه‌های او را با زبانی ساده‌تر به صورت داستان‌هایی شیرین در آورده‌اند تا جوانان نیز از لذت خواندن آثار آن شاعر گرانقدر باز نمانند. ما نیز برای آن‌‌که جوانان و نوجوانان فارسی‌زبان را با آثار سخن سرای نامدار انگلیسی آشنا کنیم، ترجمة سهل و ساده و مختصر بعضی از این داستان‌ها را در دسترس آنان می‌گذاریم. امیدواریم که این دسته از خوانندگان از نکته‌های سودمند اخلاقی، که در این داستان‌ها نهفته است، بهرة نیکو برگیرند.

9789644454233
۱۳۸۸
۱۲۴ صفحه
۸۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
داستان‌های شکسپیر
داستان‌های شکسپیر مجموعه‌ای که با عنوان کلی داستان‌های شکسپیر عرضه می‌شود در واقع بازنویسی قصه‌گونه نمایش‌نامه‌های نابغه بزرگ انگلیسی ویلیام شکسپیر است که به منظور آشنا کردن خوانندگان، به خصوص جوانان، با آثار کم نظیر او، صورت گرفته است.
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت سمپسون: گرگوری، به مردانگی سوگند، ما بزدل نیستیم. گرگوری: البته، و گرنه بع‌بع می‌کردیم. سمپسون: یعنی گردن به زور نمی‌دهیم، شمشیر می‌کشیم. گرگوری: سرت را بالا بگیر، ببینم گردنی هست؟ سمپسون: خشم بگیرم، زود شمشیر می‌کشم. گرگوری: اما دیر خشم می‌گیری. سمپسون: حتی سگی از فامیل موناتیگو مرا تحریک می‌کند. گرگوری: تحریک یعنی فرار، شجاعت یعنی ایستادن؛ اگر تحریک شدی ...
طوفان
طوفان لیکن مرا رها کنید از بند، به هلهله دست‌هایتان. دم جلیل شما می‌بایست تا بیاکند شراع‌هایم را. پس چونان که قلم عفو کشیدند بر گناهان شما، بگذارید تا د یده خطاپوش شما به آزادی‌ام بیانجامد.
اتللو
اتللو آه، ای روح من، فتنه این‌جا خفته است، همه را او موجب شده. و شما، ای ستارگان آرزمگین، مپسندید که با شما بگویم چه کرده است! همه را او سبب شده. اما خونش را نخواهم ریخت، و این پوست سفید‌تر از برف را، که هم‌چون مرمری که بر گور‌ها می‌نهند صاف است، زخمدار نخواهم کرد. با این همه، باید بمیرد. ...
هملت
هملت بودن یا نبودن، حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیش در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستم‌پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتننه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن، نه بیش، و پنداری که ما با خواب به درد‌های قلب و هزاران آسیب طبیعی ...
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها