۵۷ رمان
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
عاشقانهها
من، شناگر از کودکی در آب غوطهخورده شمالی، اگر در دریا به آسانی غرق نمیشوم، در دامنه سبلان، چنان گلباران شدم که یکپارچه خیس از عطر زنده گلها، چتری از رویا رنگ بالای سرم گشوده شد، و زیر چتر، کولهام را زمین گذاشتم ـ روی سبز ـ سفرهام را باز کردم، و خسته خسته، پنیر تبریز را با خیاری که ...
آتش بدون دود 6 (7 جلدی)
آتش بدون دود 5 (7 جلدی)
آتش بدون دود (3 جلدی) با قاب
و سولماز، راست گفته بود که این جنگ، زمانی به آخر میرسد که جنگجویی وجود نداشته باشد. گالان که اینک همه تهمتها و توهینها را به سختی جواب گفته بود به هیچچیز به جز بیرحمانه تر جنگیدن نمیاندیشید،و همه میدیدند که او، همچنان که تکتک یارانش را از کف میدهد، باز به خندههای رعدآسای خویش بازگشته است، اما اینبار، در ...
داستانهای کوتاه 2
... امروز پا دردم شروع شد. این سوغات ولایت است، کاریش نمیشود کرد. تازه اگر یک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم این درد را درمان کنم تا آن روز پایی باقی نمانده است. خدا لعنت کند آن رطوبت را . چند روزی بود که درد نمیکرد. چه قدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشک این جا کار ...