«تیتا» شخصیت اصلی «مثل آب برای شکلات» یک قربانی است. قربانی سنتها و عادات کهنه و پوسیده جامعه خود که او را حق طبیعی و انسانیاش و داشتن یک زندگی طبیعی و معمولی، محروم کرده است. بحث اصلی این نیست که این سنتها روزی وجود داشته یا نه. کلید اصلی در اینجا، طرح و بیان و به نقد کشیدن تمامی سنتهای کهنه و پوسیدهای است که زندگی مردم را تباه میکند اما محافظهکاری ناشی از قدرتطلبی، مصرانه به بقای آن اصرار میورزد. در نتیجه خواننده اثر که خود یا جامعه خویش را قربانی این کهنگی و قدرتطلبی میداند با آن احساس همدردی و همسانسازی میکند.