NARGESGOL
narges g
آخرین فعالیتها
-
از انجیلهای من :
کشف کرده بودم که در خوشبختی چقدر خودپرستی وجود دارد. خوشبختی با جدایی سر میکند ،از حصارها ،از کرکرههای بسته و از فراموش کردن دیگران ساخته شده است. خوشبختی بنا را بر این میگذارد که فرد از دیدن دنیا به گونه ای که به راستی هست سرباز میزند. به خاطر همین عشق را بر خوشبختی ترجیح میدهم. میبایست عشق به کسانی را حفظ کنم که نه به قدر کافی زیبا ... (...)
-
از دوباره از همان خیابانها (داستانهای کوتاه) :
رفته بود به کردها یاد بده که چطوری آدم میتونه با آستین کتش ،گریه صورتشو پاک کنه. می فهمی؟ از داستان یک سرخپوست در آستارا - دوباره از همان خیابانها (...)
-
از مادموازل کتی :
به مادمازل کتی گفتم: تو هیچ وقت عاشق شدی ؟ خاکستری نگاهم کرد. خاکستری غمگینترین رنگ هاست. (...)
-
از حتی وقتی میخندیم :
وقتی همه چیز مشترک میشود اختصاصی بودن یک چیز لذت خاصی به آدم میدهد. (...)
-
از مرشد و مارگریتا :
هرگز نباید از کسی چیزی بخواهی ،هرگز. مخصوصاً از آن هایی که از تو قدرتمندترند. اینگونه افراد به دلخواه خودشان پیشنهاد کمک میکنند. (...)
-
از مرشد و مارگریتا :
هرگز نباید از کسی چیزی بخواهی ،هرگز. مخصوصاً از آن هایی که از تو قدرتمندترند. اینگونه افراد به دلخواه خودشان پیشنهاد کمک میکنند. (...)
-
از شبانهها (5 داستان موسیقی و شب) :
وقتی در یک مهمانی هستی،سرگرم رقصیدنی. شاید یک رقص آرام باشد و با کسی میرقصی که واقعاً دلت میخواهد با او باشی و انگار بقیه ی افراد حاضر در سالن غیب شان میزند در حالی که این طور نیست. فقط این نیست. هیچ کس برای تو نصف او هم ارزش ندارد. اما ،خب مردم همه جا هستند. آنها دست از سرت برنمی دارند. داد میزنند و میلولند و کارهای احمقانه ... (...)
-
از 10 فرزند هرگز نداشته خانم مینگ :
کسی که چیزی میداند جلوتر از کسی نیست که آن را دوست میدارد. اما کسی که چیزی را دوست میدارد پشت سر کسی میماند که از آن لذت میبرد! (...)
-
از 10 فرزند هرگز نداشته خانم مینگ :
عاقل علت دیوانگی هایش را خود کشف میکند و دیوانه بقیه را به خاطرشان متهم میکند! (...)
-
از اسکار و بانوی صورتیپوش :
در بیمارستان وقتی صحبت از مردن کنی هیچ کس نمیشنود ؛می توانی اطمینان داشته باشی که الان یک چاه هوایی پیش میآید و گوش همه کر میشود! (...)
-
از یوسفآباد خیابان سی و سوم :
بخت آدمها شب یلدا عوض میشود ،ستاره ی قبلی ات میمیرد و ستاره ای جدید به دنیا میآید. (...)
-
از حادثهای عجیب برای سگی در شب :
من ریاضی را دوست دارم چون امن است چون امن است. من ریاضی دوست دارم چون این کار یعنی حل مسئله ها، و این مسئلهها مشکل و جالب هستند ،اما همیشه در پایان جواب سرراستی وجود دارد. و منظورش این بود که ریاضی مثل زندگی نیست چون در آخر هیچ جواب سرراستی وجود ندارد! (...)
-
از فردا شکل امروز نیست :
و این اوج مصیبت انسان عصر ماست: له کرد آن هایی که نمیفهمیم شان ،فهم خود را اوج فهم جهان دانستن. (...)
-
از فردا شکل امروز نیست :
برای زنده ماندن 2 خورشید لازم است یکی در قلب ،دیگری در آسمان. (...)