مجموعه داستان خارجی

پیراهن ابریشمی سبز رنگ

هنگامی که دوباره جاده بلند و خاکستری رنگ و دوست‌داشتنی را رویت کردم نفسی عمیق کشیدم. همان جاده‌ای که حاشیه‌اش را درختانی که بر اثر وزش باد تکان می‌خورند پر کرده بودند. نبضم آهسته‌تر می‌زد. وقتی سر چهارراه نشستم خستگی‌ام رفع شد. خیابان بدبو و کثیف دهکده به این جاده شوسه که بوی آزادی می‌داد منتهی می‌شد. عرق از بدنم می‌چکید. ناگهان لبخندی زدم و پیپم را روشن کردم و پیراهن کثیف و کهنه چسبناکم را از تنم درآوردم و پیراهن لطیف ابریشمی‌ام را به سرعت پوشیدم. نسیمی خنک تمام رنج و درد و تلخ‌کامی را از تنم زدود. نفسی تازه به کالبدم دمیده شد. هنگامی که دوباره قدم‌زنان بر روی جاده شوسه به ایستگاه راه‌آهن نزدیک می‌شدم. از اعماق وجودم اشتیاق دیدار سیمای فقیر و تباه‌شده شهر اوج گرفت. همان سیمای درهم کشیده و نفرت‌زا، که در آن بارها انسانیت فقرزده را دیده بودم...

مس
9789647380232
۱۳۸۸
۶۴ صفحه
۱۰۵۸ مشاهده
۰ نقل قول
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
عقاید 1 دلقک
عقاید 1 دلقک زمانی که وارد شهر بن شدم، هوا تاریک شده بود. سعی کردم ورودم به صورت همیشگی نباشد، یعنی چنان به چشم نیاید که در رفت و آمدهای پنج ساله‌ام شکل گرفته بود: پایین آمدن از پله‌های ایستگاه راه‌آهن، بالا رفتن از پلکان، بر زمین نهادن ساک سفر، بلیت را از جیب درآوردن، دوباره ساک را به دست گرفتن، تحویل دادن ...
ویمپو (2 نمایش‌نامه رادیویی)
ویمپو (2 نمایش‌نامه رادیویی) من به خاطر تغییرات همسرم به اونا مدیونم و همیشه ترسم از اینه که نکنه قبل از پیدا کردن یه خونه، ماهیت واقعی‌شون آشکار بشه. می‌ترسم چون این دنیا رو می‌شناسم. چون می‌دونم اگه بفهمن که اونا انسانن، یه بلایی سرشون می‌یاد.
نان سال‌های جوانی
نان سال‌های جوانی گرسنگی قیمت‌ها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می‌کرد، من غروب‌ها ساعت‌های متمادی بی‌هدف در شهر پرسه می‌زدم و به هیچ چیز فکر نمی‌کردم به جز نان. چشم‌هایم می‌سوخت، زانوهایم از ضعف خم می‌شد و حس می‌کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.
راهب (2 نمایش‌نامه صحنه‌ای و رادیویی)
راهب (2 نمایش‌نامه صحنه‌ای و رادیویی) خیلی‌ها در نفرت زندگی می‌کنن، در صورتی که فکر می‌کنن بسیار بخشنده هستند و در بهشت جای دارن. و خیلی‌ها فکر می‌کنند که در نفرت به سر می‌برند، در صورتی که در عشق و بخشندگی خداوند زندگی می‌کنند.
عقاید 1 دلقک
عقاید 1 دلقک این کتاب درباره زندگی دلقکی به نام هانس شینر است که با معشوقه‌اش ماری از محل زندگی‌شان فرار می‌کنند،‌ بعد از مدتی ماری او را ترک کرده و با شخص دیگری ازدواج می‌کند به همین دلیل هانس دچار افسردگی شده و به نوشیدن الکل رو می‌آورد این عارضه باعث می‌شود که در یکی از اجراهایش پایش مصدوم گردد. در نتیجه ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها