رمان خارجی

تو مال منی

(You belong to me)

مفقود شدن بی‌توضیح زنان: موضوعی جالب برای سوزان چندلر که روان درمانگر است و مجری یک برنامه‌ی رادیویی در نیویورک. وقتی او در رادیو مورد رجینا کلوزن را که هرگز از سفری دریایی بازنگشت، مطرح‌ می‌کند، شنوندگان تماس می‌گیرند. یکی از آنان با مردی در کشتی آشنا شده که عین همان انگشتری را که در وسایل رجینا پیدا کردند، به او هدیه داده بود. انگشتری که کلمات: (( تو مالی منی )) روی آن حک شده بود. نفر بعدی، زنی جوان که پیشخدمت رستوران است، مردی را دیده بود که تعداد زیادی از این انگشترها را از پیشه‌وری که آنها را می‌ساخت، خریده بود ... سوزان نمی‌دانست با از سرگیری تحقیقی که بدون نتیجه باقی مانده بود، ساختاری کشنده و بیرحم به راه می‌اندازد. چرا که قاتل با گوش دادن به برنامه‌ی او، سوزان را نیز در فهرست قربانیان بعدی‌اش قرار می‌دهد و ... در این رمان ترسناک که هجدهمین کتاب بعد از (‍( شب روباه )) (برنده‌ی جایزه‌ی بزرگ ادبی کتابهای پلیسی 1980) است، مری هیگینز کلارک یک بار دیگر تسلط بی‌همتای خود را در ایجاد دلهره و هراس نشان می‌دهد.

لیوسا
9789645634290
۱۳۸۸
۴۴۸ صفحه
۴۵۰۴ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
قلبم را به تو هدیه می‌کنم
قلبم را به تو هدیه می‌کنم پس از اینکه ناتالی رینز، ستاره معروف برادوی، در منزلش واقع در کلاستر نیوجرسی به ضرب گلوله به قتل می‌رسد، همسرش گرگ آلدریچ، به این دلیل که آن دو در آستانه جدایی بودند، مظنون اصلی این قتل شناخته می‌شود. دو سال بعد با شهادت جیمی ایستن، مجرم سابقه‌دار، که ادعا می‌کند آلدریچ می‌خواسته او را اجیر کند تا ناتالی را به ...
بانوی من گریه نکن
بانوی من گریه نکن
بگذار تو را معشوقم بنامم
بگذار تو را معشوقم بنامم کری مک گراث به فاصله‌ی دو هفته، دو بار با منظره‌ای هولناک روبرو می‌شود: دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمی‌آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده‌اند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر می‌آورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نماینده‌ی دادستان بود ... اما ...
در خیابانی که تو زندگی می‌کنی
در خیابانی که تو زندگی می‌کنی
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها