رمان خارجی

شرکای جرم

(Paptners incrime)

خانم برسفورد روی نیمکت تکانی به خودش داد و با ناراحتی از پنجره آپارتمان نگاهی به بیرون انداخت. چشم‌انداز وسیعی نبود، فقط چند آپارتمان دیگر در آن طرف خیابان دیده می‌شد. آهی کشید و بعد دهن‌دره کرد و گفت: کاش اتفاقی بیفتد. همسرش نگاهی سرزنش‌باری بهش کرد و گفت:مراقب باش، تاپنس. این علاقه شدیدت به هیجان مرا می‌ترساند...

هرمس
9789643639303
۱۳۹۴
۲۹۰ صفحه
۷۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
ورق‌ها روی میز بر اساس داستانی از آگاتا کریستی
ورق‌ها روی میز بر اساس داستانی از آگاتا کریستی تابستان سال 1935، بعد‌اظهر قبل از شام،‌ سالن پذیرایی منزل آقای شایتانا در لندن. اتاقی مجلل با وسایل و مبلمان اشرافی. یک در، وسط و انتهای صحنه است و به اتاق خواب راه دارد. پنجره‌های قدی و بزرگ به سمت راست صحنه قرار دارند. در مقابل این پنجره‌ها یک میز بازی بریج وجود دارد و در سمت مقابل شومینه بزرگی ...
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل)
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل) آلیسا در حالی که به عروسک زل زده بود گفت: درست است که جان ندارد، اما به نظر می‌رسد جان دارد، این‌طور نیست؟ خانم گروز در حالی که با دستمال گردگیری دور اتاق می‌چرخید، گفت: این عروسک حالم را دگرگون می‌کند، به قدری حالم را بد می‌کند که اصلا دوست ندارم وارد اتاق پرو شوم.
کمربند هیپولیتا (ماجراهای هرکول پوآرو)
کمربند هیپولیتا (ماجراهای هرکول پوآرو) در تابلوی هیپولیتا دست زدن اسطوره‌ای بر روی کمربند جادویی‌اش بود... و هرکول اساطیر نیز پوست شیری را روی شانه‌اش انداخته بود... یک اثر هنری فاخر...
شاهدی برای دادگاه
شاهدی برای دادگاه اولین بار از زبان ویلیام رایان خبرنگار آمریکایی بود که ماجرا را شنیدم قبل از برگشتنش به نیویورک داشتم در لندن شام را با او می‌خوردم که اتفاقی گفتم فردا صبح می‌خواهم به فولبریج بروم.
تله موش
تله موش تله موش، آخرین جلسه، یک اتفاق، فقط ساعت شاهد بود، شبان بزرگ، روی موج عوضی، لانه بلبل، نام 7 داستان جنایی از آگاتا کریستی است که شما آن را با هیجانی آمیخته با کنجکاوی و دلهره دنبال میکنید و پیرزن دوست داشتنی، خانم مارپل مثل بقیه داستان‌های آگاتا کریستی قهرمان داستان است.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها