رمان ایرانی

دختری که خودش را خورد

تنهایی. اگر چه این مدت آرزوی این را داشتم که مدتی تنها باشم، اما این تنهایی فقط وقتی برایم شیرین بود که با طاووس قهر بودم. توی انباری ساعت‌ها در تنهایی می‌نشستم و سیگار می‌کشیدم، اما صدای شیر آب می‌آمد. صدای ظرف شستن طاووس یا ماشین لباسشویی که هور می‌کشید یا نعره‌ی جاروبرقی... آن شب طاووس خانه نبود، فمیدم از تنهایی می‌ترسم.

چشمه
9789643626839
۱۳۹۰
۱۶۰ صفحه
۶۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده سعید محسنی
۳ رمان «پنجم ارديبهشت سال پنجاه و پنج درست ساعت پنج بعد از ظهر، چشمم به جمال دنيا روشن شد.
زادگاهم بر حاشيه ي زنده رود بود و از همين روست كه نامش «شهر زاينده رود» است. تا سال هفتاد وچهار همه چيزم مثل ديگران بود اما در اين سال دو اتفاق بزرگ مسير زندگي مرا روشن ساخت:
اول رفتن به «تربيت معلم» و معلم شدن و دوم افتخار آشنايي و شاگردي استاد «اكبر رادي».
اين بود كه تمام توانم صرف نمايشنامه ...
دیگر رمان‌های سعید محسنی
نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است
نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است تازه‌ترین رمانِ سعید محسنی نامی عجیب دارد، نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است. این عجیب ‌بودن در بافت رمان نیز چنان جا گرفته که ما را با رمانی متفاوت روبه‏رو می‌کند. محسنی که کتابِ قبلی‏اش، دختری که خودش را خورد، با اقبالِ خوبی روبه‏رو شد در این رمان زبانِ طنزآلود و روایی‌اش را حفظ کرده و درباره‌ مردی ...
رد پا اگر ماندنی بود کسی راه خانه‌اش را گم نمی‌کرد
رد پا اگر ماندنی بود کسی راه خانه‌اش را گم نمی‌کرد اردیبهشت... هیچ ماهی ترسناک‌تر از اردیبهشت نیست برای کسی که هیچ حقی نداره. اردیبهشت... وسط بهاره... فکر کن... تو از بهار هم حقی نداشته باشی... کسی که چنین حقی نداره... خیلی ترسناکه... خیلی...
مشاهده تمام رمان های سعید محسنی
مجموعه‌ها