تازهترین رمانِ سعید محسنی نامی عجیب دارد، نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است. این عجیب بودن در بافت رمان نیز چنان جا گرفته که ما را با رمانی متفاوت روبهرو میکند. محسنی که کتابِ قبلیاش، دختری که خودش را خورد، با اقبالِ خوبی روبهرو شد در این رمان زبانِ طنزآلود و رواییاش را حفظ کرده و درباره مردی مینویسد که جهان بر او تنگ آمده. او در یک کتابخانه عمومی کار میکند؛ کتابخانهای فقیر، کم مراجع، خاک گرفته و در عینحال در حالِ پوسیدن. او باید فرمایشاتِ همکاری را هم که مدام در حالِ تنگتر کردنِ این فضاست تحمل کند. در کنار خاکِ پارکی که حوالی کتابخانه است، تنهایی و بیکتابی کتابخانه و از آن مهمتر، جهانی که مملو از جنون شده. در این فضا روزی دختری برای گرفتنِ کتاب وارد این کتابخانه میشود اما ماجرا آنجوری که احتمالاً فکر میکنید پیش نمیرود!... محسنی در رمانش موقعیتی ساخته طنزآلود و مملو از احساسِ زجر و تکافتادگی برای کسی که چنبره مفهوم این کتابخانه نفرینشده در حالِ بلعیدنش است... مثلِ یک نهنگ... یک رمانِ متفاوت و خواندنی.