رمان بیخانمانهای پاریس و لندن داستان واقعگرایانهای است از فقر بدون آنکه بخواهد به توصیف آن بپردازد. در حقیقت نمایشی است از آدمهایی که فقیرند اما انسانوار زندگی میکنند. جوج اورول داستان یک نویسنده فقیر انگلیسی را بیان میکند که به سرعت در دو شهر و پایتخت بزرگ اروپا در حال نزول میباشد. او قهرمان داستان خود را زمانی که در پاریس به عنوان ظرفشوی کار میکند بهطور کامل و با تمام احساسات آمیخته با ترس از گرسنگی و بیکاری به تصویر میکشد. در لندن نیز فقر و بیکاری میان مردم و پناهگاههایی که شبها در آنجا میخوابند را برای خواننده شرح میدهد. تصاویر و نوشتهها آنچنان واقعیاند که خواننده را به همدردی با قهرمان داستان وا میدارند. این رمان قصه تلاش و جستوجو برای بهتر زندگی کردن است. اراده و توانایی انسان را در مبارزه با فقر و نداری به نمایش میگذارد و همواره این تلاش را میستاید و همزمان حقایق تلخ و دردآوری را درباره واقعیت فقر بیان میکند. نویسینده در این رمان رابطهای صمیمی با خواننده ایجاد میکند بهطوری که خواننده در سرتاسر رمان خود را در بستر رمان دیده و لحظهای خود را از وقایع جدا نمیبیند. این رمان از سوی مجله آمریکایی نیویورک تایمز و ماهنامه آتلانتیک به عنوان زیباترین و پر مخاطبترین رمان قرن بیستم شناخته شده است.