رمان ایرانی

تنهاترین ستاره شب

در طلوع صبح یکی از روزهای سرد و یخ‌زده پاییزی، در میان غرش رعد و برق و ریزش تند باران، زنی جوان با چهره‌ای پژمرده و بیمارگونه، از در آهنی بزرگی خارج گردید و قدم به خیابان نهاد. ساک کوچکی در دست‌های متورم و سرمازده‌اش خودنمایی می‌کرد. در حالی که آب قطره قطره از لا به لای موهای بلندش می‌چکید از خیابان خیس و مه‌آلود به تندی گذشت.

علم
9789644055669
۱۳۸۵
۷۳۶ صفحه
۱۳۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نسرین ثامنی
1 سبد گل یاس
1 سبد گل یاس
شب تقدیر
شب تقدیر در این داستان پسری جوان از خانواده‌ای متمول و سرشناس با اتوموبیل با دختر جوانی تصادف می‌کند و دختر بیهوش را به منزل خویش می‌برد. خانواده پسر تصمیم می‌گیرند که دختر جوان را ـ که حافظه‌اش را نیز از دست داده ـ به فرزندی بپذیرند؛ این در حالی است که پسر خانواده نمی‌تواند بپذیرد که دختر خواهرش است و......
زخم انتظار
زخم انتظار
شیدا
شیدا چشمان زیبای شیدا به اشک نشست و با حالتی پر از شور و احساس زیر لب نجوا کرد: من از مردایی که احساسات زن‌ها رو به بازی می‌‌گیرن لجم می‌گیره! ناپلئون به اعتقاد من مرد بزرگ و مقتدری بود و هوش و ذکاوت و نبوغ سرشاری داشت اما در رابطه با مسایل زنان آدم فرصت‌طلبی بود که برای رسیدن به جاه‌طلبی‌های خودش ...
و اما عشق
و اما عشق هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را می‌فشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت می‌آید، آن‌‌گاه دست‌هایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...
مشاهده تمام رمان های نسرین ثامنی
مجموعه‌ها