مجموعه داستان خارجی

آدم بدشانس (مجموعه داستان‌های رمی 2)

(Racconti romani)

"آدم بدشانس" جلد دوم از مجموعه داستان‌های رمی آلبرتو موراویاست و پس از "من که حرفی ندارم" منتشر شده است. موراویا از نویسندگان مطرح و نام‌آور نیمة دوم قرن بیستم است که در داستان‌هایی کوتاه، با طنزی خاص و توصیف‌هایی دقیق، قدرت روایتگری و شخصیت پردازی خود را نمایان می‌سازد.

9789647081542
۱۳۸۸
۲۹۶ صفحه
۹۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبرتو موراویا
صفحه نویسنده آلبرتو موراویا
۱۷ رمان آلبرتو موراویا یکی از رمان‌نویسان برجسته ایتالیا در سدهٔ بیستم بود. موضوعات آثار او جنسیت، بیگانگی و وجودگرایی بود. معروف‌ترین اثر او رمان ضدفاشیستی دنباله‌رو است. او در سال ۱۹۴۱ با السا مورانته (رمان نویس که رمان مشهور تاریخ از اوست) ازدواج کرد که در سال ۱۹۶۲ از هم جدا شدند.
دیگر رمان‌های آلبرتو موراویا
انزجار
انزجار موراویا در این داستان، برداشت جدیدی از ماجرای اودیسه، اثر جاودانی هومر شاعر حماسه سرای یونان باستان دارد و تعبیر و تفسیری از آن را از دریچه فلسفه بدبینانه خود در زندگی قهرمانانش پیاده می‌کند. قهرمانانی که حتی شرافت و شهامت مردمان روزگار قدیم را ندارند که با خون، لکه ننگ را از دامن خود بزدایند.
کلمه مادر
کلمه مادر جواب دادم:«کار و کاسبی؟ جناب وکیل کار و کاسبی که چه عرض کنم... درمانده‌ام، ناامیدم... سرگذشت من سرگذشت سفر طولانی آدمی‌ست بین تمام اداره‌های کاریابی. دو سال آزگار است می‌چرخم و می‌گردم اما چه فایده... جناب وکیل، دیگر نمی‌دانم چه خاکی به سرم کنم.»
خوشبختی در ویترین
خوشبختی در ویترین میلونه دیگر جوش آورده بود: کجا؟ چطور؟ مگر همیشه به ما نمی‌گفتند که زیر خاک ایتالیا چنین چیزهایی پیدا نمی‌شود؟. . . نه نفت، نه آهن، نه ذغال سنگ، نه خوشبختی. . . این کتاب با 15 داستان کوتاه، جلد دوم از مجموعه داستان‌های طنز و سورئالیستی آلبر موراویاست که جلد اول آن پیشتر با عنوان (گوساله دریایی) به چاپ ...
گوساله دریایی
گوساله دریایی "گوساله دریایی" مجموعه‌ای است از داستان‌های طنز و سورئالیستی آلبرتو موراویا. سورئالیسمی متفاوت که با روایتگری آغاز می‌شود و ناگهان موقعیت‌ها تغییر مکان می‌دهند، فضا به هم می‌ریزد و انگار با افسانه روبرو می‌شوی، چرا که شخصیت‌ها در عین واقعی بودن غیر واقعی به نظر می‌رسند و آنچه غیر واقعی است واقعی.
وقتی مجبوری سرت را به دیوار بکوبی
وقتی مجبوری سرت را به دیوار بکوبی چرا حسودی. آدمی هستی شکست‌خورده. خودت هم می‌دانی شکست‌خورده‌ای. اما دلت می‌خواهد شکست‌خورده نباشی. برای همین به هر کس که مثل خودت شکست‌خورده نباشد حسودی می‌کنی. ممکن است ال... هیولا باشد، حرفی نیست، اما تو فقط به خاطر اینکه او آدم شکست‌خورده‌ای مثل تو نیست باهاش لج افتاده‌ای. حسادت است که مجبورت می‌کند این‌جور داستان‌ها را سرهم کنی که هر ...
مشاهده تمام رمان های آلبرتو موراویا
مجموعه‌ها