دلسپرده
قلبم را به تو هدیه میکنم تا در آن بذر عشق و عاطفه بپرورانی و دستم را به تو میسپارم تا همراه با نسیم عشق بر زمین تشنه شالیزاران قدم بگذاریم.ای عزیز تر از جانم ،سوگند به آفریدگار جهان که عشق پاک و زلالی که بین تنهایی من و تو پلی برقرار ساخته هرگز از هم گسسته نخواهد شد و ...
شب تقدیر
در این داستان پسری جوان از خانوادهای متمول و سرشناس با اتوموبیل با دختر جوانی تصادف میکند و دختر بیهوش را به منزل خویش میبرد. خانواده پسر تصمیم میگیرند که دختر جوان را ـ که حافظهاش را نیز از دست داده ـ به فرزندی بپذیرند؛ این در حالی است که پسر خانواده نمیتواند بپذیرد که دختر خواهرش است و......
باغ بیآواز
انتظار کهنه
و اما عشق
هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را میفشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت میآید، آنگاه دستهایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...