و اما عشق
هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را میفشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت میآید، آنگاه دستهایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...
تقدیر چنین بود
آسمان جامهای نیلگون به تن داشت، نسیم عطرآگین بهاری پرندگان را از بادهی عشق سرمست مینمود و صدای چهچههی آنها حکایت از زیبایی زندگی داشت، و صدای وزش باد میرفت که در هیاهوی آوای پرندگان گم شود. آن روز بهار زیبایی و لطافت دیگری داشت زیرا عاطفه در جشن ساده و کوچکی که به مناسبت ازدواج او با کرامت برپا ...
شکوه عشق
این کتاب در قالب رمان مشتمل بر چند روایت کوتاه میباشد که کاملا بر اساس زندگی واقعی افراد نگاشته شده و دربرگیرنده شور و احساس و عشق به زندگی است.
نویسنده با خلق این اثر مخاطبان را به دنیای حقیقی زنان دردمند جامعه میکشاند تا خواننده با فضای زندگی این قبیل زنان احساس نزدیکی کرده و دردهای آنها را لمس نماید ...