ادبیات نوجوان

چارلی و کارخانه شکلات‌سازی

(Charlie and the chocolate fastory)

رولد دال در داستان‌هایی که برای کودکان نوشته است نوعی شوخ‌طبعی پنهان و واقع‌بینانه به کار برده و امید به زندگی و تلاش و نشاط در آثار او موج می‌زند.او دوست خوب و مهربان بچه‌هاست و کودکان بسیاری با داستان‌های او زندگی می‌کنند و به دنیا لبخند می‌زنند.

علی هداوند
سپاس
9786006767123
۱۳۹۳
۱۷۲ صفحه
۱۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
رولد دال ۳۰ رمان رولد دال، داستان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل ویلز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی، که والدینش نروژی‌الاصل بودند و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود. مهم‌ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و داستان‌های چشم‌نداشتنی است. بیشتر آثار او به فیلم در آمده‌است.
دیگر رمان‌های رولد دال
دنی قهرمان
دنی قهرمان رولد دال در داستان‌هایی که برای کودکان نوشته استنوعی شوخ‌طبعی پنهان و واقع‌بینانه به کار برده و امید به زندگی و تلاش و نشاط در آثار او موج می‌زند او دوست خوب و مهربان بچه‌هاست و کودکان بسیاری با داستان‌های او زندگی می‌کنند و به دنیا لبخند می‌زنند.
ماتیلدا
ماتیلدا چه کسی به کلاه پدر چسب مالیده بود؟ شبحی که مادر را سراسیمه از خانه فراری داد از کجا آمده بود؟ جواب این‌ها را فقط ماتیلدای زرنگ و باهوش و دوست‌داشتنی می‌دانست. دختری پر استعداد با پدر و مادری بی‌فکر و سطحی که غرق در مسائل پیش پا افتاده‌ زندگی خود هستند. کاشکی وضع در مدرسه بهتر باشد. اما آنجا ...
دیروز زیبا بود و داستان‌های دیگر
دیروز زیبا بود و داستان‌های دیگر رولد دال، نویسنده نروژی‌تبار متولد انگلستان، در داستان‌های کوتاهی که برای خوانندگان بزرگسال می‌نوشت همان اندازه موفق بود که در آثاری که برای کودکان و نوجوانان نوشت. داستان‌های او، که اغلب پایان‌هایی باورنکردنی و نامنتظر و لحنی تهاجمی و گاه تلخ و گزنده، اما جذاب و پرکشش دارند، در عین این که بیرحمانه و حتی شاید بدبینانه خباثت‌ها و رذالت‌های ...
قهرمان دنیا
قهرمان دنیا وقتی که من 4 ماه ببیشتر نداشتم مادر مرد و پدرم مراقبت و نگهداری از مرا به عهده گرفت.من خواهر و برادر نداشتم برای همین سراسر دوران کودکی‌ من از 4 سالگی به بعد همراه با پدرم گذشت. ما در کاروان بزرگی زندگی می‌کردیم که از کولیها باقی مانده بود و در پشت پمپ بنزین قرار داشت.کاروان پمپ بنزین و یک ...
جادوگرها
جادوگرها در داستان‌های پریان، جادوگران همیشه کلاه‌های ابلهانه سیاه بر سر می‌گذارند و شنل‌های سیاه بر دوش می‌اندازند و سوار دسته جارو می‌شوند. اما جادوگرهایی که در این داستان با آنها آشنا می‌شویم هیچ کدام از این کارها را نمی‌کنند. با این که آب دهانشان آبی است ناخن ندارند و پاهاشان انگشت ندارد و سرشان به کلی طاس است خود را ...
مشاهده تمام رمان های رولد دال
مجموعه‌ها