مجموعه داستان خارجی

دختری که می‌شناختم (به همراه 7 داستان کوتاه)

(The girl i knew)

شاید برای هر کسی دست کم یک شهر وجود داشته باشد که دیر یا زود در آن با دختر مورد علاقه‌اش روبه رو شود. نمی‌دانم این خوب است یا بد که برای هیچ مردی ـ که عشقش را دیده ـ دوری یا نزدیکی آن شهر و سختی یا آسانی رفت و آمد به آن اهمیتی ندارد. دختر آن‌جاست و تنها همین مهم است.

سبزان
9786005033328
۱۳۹۰
۱۸۴ صفحه
۶۹۰۹ مشاهده
۱ نقل قول
جروم دیوید سالینجر
صفحه نویسنده جروم دیوید سالینجر
۲۱ رمان جروم دیوید سالینجر نویسنده معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شده‌اند. اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی سالینجر منتشر شده است و او با توجه به شخصیت گوشه‌گیر خود همواره تلاش می‌کند دیگران را به حریم زندگی‌اش راه ندهد. او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمده است. در هجده، نوزده‌سالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸ هم‌زمان ...
دیگر رمان‌های جروم دیوید سالینجر
تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران سیمور پیشگفتار
تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران سیمور پیشگفتار اغلب انسان‌ها می‌دانند چطور این شک‌گاه و بی‌گاه را که دنیا اصلا جای زندگی نیست نادیده بگیرند اما افراد خانواده گلس و در راس آن‌ها سیمور نه. سیمور که اولین بار در داستان کوتاه و تکان دهنده ((یک روز خوش برای موز‌ماهی)) قدم به جهان داستان گذارد و پس از گفتگو با دخترکی معصوم در ساحل فلوریدا به اتاقش بازگشت و ...
ناطور دشت
ناطور دشت این کتاب از روز اول انتشارش یعنی سال 1952 تبدیل به پدیده‌ای جهانی شد و تا امروز هم از کتاب‌هایی بوده که هیچ‌وقت از محبوبش کاسته نشده، دلیل واضح اما پیچیده‌ای دارد. واضح بودنش در این است که راوی کتاب، شما را با خودش پیش می‌برد بدون اینکه از شما چیز زیادی بخواهد. اما پیچیدگی‌اش درست در این است که ...
این ساندویچ مایونز ندارد
این ساندویچ مایونز ندارد جی دی سلینجر در زندگی‌اش فقط یک رمان و بیست و دو داستان کوتاه نوشته است. با این همه، جایگاه او در تاریخ ادبیات داستانی جهان، مهم است. او پس از موفقیت باور نکردنی رمان ناطور دشت کنج عزلت گزید و به نویسنده‌ای اسرارآمیز بدل شد. این ساندویچ مایونز ندارد گزیده‌ی ده داستان کوتاه از سلینجر است. مفقودالاثر، مفقودالاثر، مفقودالاثر. همه‌ش دروغه!... ...
جنگل وارونه
جنگل وارونه شعر این کلمات را در خود داشت: نه زمینی بایر، که جنگلی وارونه شاخ و برگ درختان، چسبیده به دل زمین کورین انگار که جانش بسته به یافتن آنی پناهگاهی است، کتاب را زمین گذاشت. هر لحظه ممکن بود تمام آپارتمان تعادلش را از دست بدهد و وارونه شود و از خیابان پنجم به سنترال پارک پرتاب شود. بعد باز جلد کتاب را نگاهی ...
فرنی و زویی
فرنی و زویی اگه یه مرد پایین یه تپه با گلوی بریده که آروم و آهسته خون می‌ریزه و جونش رو قطره قطره در‌می‌آره، دراز به دراز افتاده باشه و یه دختر زیبا یا یه زن پیر مجبور باشه با یه کوزه قشنگ درست روی سرش از کنارش رد بشه، مرد باید بتونه روی یه دستش بلند شه و ببینه کوزه صحیح و ...
مشاهده تمام رمان های جروم دیوید سالینجر
مجموعه‌ها