اگه یه مرد پایین یه تپه با گلوی بریده که آروم و آهسته خون میریزه و جونش رو قطره قطره درمیآره، دراز به دراز افتاده باشه و یه دختر زیبا یا یه زن پیر مجبور باشه با یه کوزه قشنگ درست روی سرش از کنارش رد بشه، مرد باید بتونه روی یه دستش بلند شه و ببینه کوزه صحیح و سالم بالای تپه میرسه یا نه.