رمان نوجوان

جلاد لاغر

(The thin executioner)

جیبل پسرکی با رویاهایی دور و دراز است که برای تحقق آرزوهایش راهی سفری شگفت‌انگیز می‌شود. او در زادگاهش از موقعیتی برتر برخوردار بوده است، ولی در این سفر پر از رنج و وحشت، سختی‌هایی را تحمل می‌کند و در شرایطی قرار می‌گیرد که گاهی خود را حتی پست‌تر از حیوان می‌بیند. بارها امیدش را از دست می‌دهد، از پیش گرفتن چنین سفری پشیمان می‌شود، به زانو در می‌آید... و دوباره قد راست می‌کند. اما این افت و خیزها حاصلی دارند که نه فقط او بلکه هیچ یک از اعضای خانواده یا همشهری‌هایش هم تصور آن را نمی‌کردند.

قدیانی
9789645368287
۱۳۸۹
۵۸۴ صفحه
۲۹۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
دارن شان ۴۶ رمان وی در سه سالگی مدرسه را آغاز کرد، او بسیار نا آرام بود به همین دلیل هیچ مهد کودکی او را قبول نمی‌کرد. در ۶ سالگی با خانواده خود به ایرلند مهاجرت کرد. او پس از گذراندن دوره کالج، دو سال در یک شبکه تلویزیونی به کار پرداخت و پس از آن برای همیشه فقط نوشت. ظهور دارن شان با کتاب Ayuamarca آغاز شد که در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت. او در ژانویه ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام ...
دیگر رمان‌های دارن شان
قصه‌های سرزمین اشباح 12
قصه‌های سرزمین اشباح 12 سرانجام زمان آن فرا رسیده است که دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یکی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایه‌ها می‌شود و جهان را به نابودی می‌کشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن می‌تواند آینده‌ای دیگر بسازد؟
قصه‌های سرزمین اشباح 2
قصه‌های سرزمین اشباح 2 دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی می‌کرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول کرده است که زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرک عجایب می‌رود و دستیار او می‌شود. بازیگرها و کارکنان عجیب این سیرک او را در جمع خودشان می‌پذیرند، اما... مرد گرگی، یکی از وحشتناک‌ترین موجودات روی ...
قصه‌های سرزمین اشباح 10
قصه‌های سرزمین اشباح 10 دارن شان، شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش هارکات از درگاهی جادویی می‌گذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم می‌گذارد. برای کشف هویت هارکات، آن‌ها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه دیگر وجود آدم کوچولو را در آن آب‌های تیره صید کنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟
قهرمانان دوزخ (نبرد با شیاطین 10)
قهرمانان دوزخ (نبرد با شیاطین 10) گروبز از پیشگویی یونی‌سوان وحشت دارد. کرنل نابینا شده و بک در دست لرد لاس است. هر روز تونل‌های بزرگ‌تری گشوده می‌شود و هیولاها دسته‌دسته از راه می‌رسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها می‌جنگند، به دست آنها کشته می‌شوند یا از چنگالشان می‌گریزند. ولی این تعقیب و گریز بی‌امان تا کجا ادامه می‌یابد؟ اگر گروبز و کرنل نتوانند ...
مشاهده تمام رمان های دارن شان
مجموعه‌ها