رمان ایرانی

دید و بازدید

پس از جنجال سر بینه که عنق همه را منکسر کرده بود، کم‌کم سرور و صمیمیت وارد این محیط دم کرده و خیس خورده می‌شد. دخترک که هنوز به دنبال لیف و صابونش می‌گشت، خواست سری هم به حوضچه‌ی کنار در ورودی بزند. ولی هنوز پایش به وسط حمام نرسیده بود که یک مرتبه یکی از نظام‌های کف حمام زیر پایش فرو رفت... فریاد آمیخته به ترس او به گوش رسید و بعد همه جای حمام از یک دود تند و ترش پر شد. دوباره غوغایی بر پا گردید و حمام زنانه شلوغ‌تر شد.

9789645858436
۱۳۸۷
۱۳۶ صفحه
۱۵۹۹ مشاهده
۲ نقل قول
جلال آل‌احمد
صفحه نویسنده جلال آل‌احمد
۲۹ رمان جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت‌الله طالقانی بود . دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او که همواره خواهان و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ...
دیگر رمان‌های جلال آل‌احمد
از رنجی که می‌بریم
از رنجی که می‌بریم ـ همه اونایی که تا دیروز محل سگم بهشون نمی‌گذاشتیم، امروز برای خودشون آدمی شدند و برامون پشت چشم نازک می‌کنند. من اگه می‌دونستم شوفر ماشین این یارو است، اصلاً سوار نمی‌شدم. وقتی هم که دونستم، به خاطر هم سفری با شما بود که بلیتمو پس ندادم. خیلی‌ها خودشونو رفیق و هم مسلک ما جا می‌زدند. این سرشونو بخوره، خودشونو ...
سنگی بر گوری
سنگی بر گوری یک‌مرتبه دیدم با این بی‌تخم و ترکه ماندن ما کم‌کم شده‌ایم کدخدای ده. جوابگوی همه واقعیت‌ها! حل کننده همه مشکلات. قاضی همه دعواهای خانوادگی. پدر و مادر همه یتیم‌ها و مادرمرده‌ها و ... گنده‌گوزی نکن. قرار شد بی‌خودنمایی و شهیدنمایی... و این جوری بود که به کله‌ام زد حالا که اینطور است چرا پدر همه این بچه‌ها نباشی؟ این بچه‌ها ...
1 چاه و 2 چاله و مثلا شرح احوالات
1 چاه و 2 چاله و مثلا شرح احوالات این قلم از سال 1323 تا به حال دارد کار می‌کند. گاهی مرتب و گاهی نه به ترتیبی. گاهی به فشاری درونی و الزامی؛ و اغلب بنا به عادت. گاهی گول؛ ولی بیشتر موظف یا به گمان ادای وظیفه‌ای. اما نه هرگز به قصد نان خوردن. آنکه صاحب این قلم است فکر کرده بود که هر چه پدرش از راه ...
غرب‌زدگی
غرب‌زدگی غرب‌زدگی می‌گویم هم‌چون وبازدگی. و اگر به مذاق خوش‌آیند نیست، بگوییم هم‌چون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه. دست کم چیزی است در حدود سن‌زدگی. دیده‌اید که گندم را چه طور می‌پوساند؟ از درون. پوسته‌ی سالم برجاست اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانه‌ای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است. عارضه‌ای از بیرون ...
زیارت
زیارت در این گزیده تلاش شده داستان‌های کوتاه و مذهبی جلال جمع‌آوری گردد تا نشان داده شود مشهورترین داستان‌های جلال آل‌احمد، سوای زیبایی‌های خاص خود، دارای پشتوانه‌های مذهبی است و درون مایه‌ها و بن‌مایه‌های اصلی این داستان‌ها باورهای عمیق دینی است.
مشاهده تمام رمان های جلال آل‌احمد
مجموعه‌ها