رمان ایرانی

بی‌بازگشت

شادان
9789647259484
۱۳۸۶
۳۳۶ صفحه
۲۸۴۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم جعفری
زنجیر عشق
زنجیر عشق به تو که گفته بودم بی‌خود دل خوش نکن. او به تنها کسی که نمی‌اندیشد تویی. او تو را مسخره می‌کند. اصلا چرا باید به تو فکر کند؟ چرا باید به تو اهمیت دهد؟ آن جوان با سبد گلی به اینجا آمد و گفت اسیر دل شده،‌ اسیر او. خداوندا حتما از او امیدواری دیده که به اینجا آمده. حتما...
آشیانی از حریر
آشیانی از حریر پروانه عزیزم نمی‌دانم وقتی که نامه‌ام به دستت می‌رسد در چه اوضاع و شرایطی هستی اما خوب می‌دانم و مطمئنم که مرا به واسطه ندادن پاسخ به نامه‌هایت می‌بخشی زیرا نمی‌دانم تصور کنم کسی که با صبوری بی‌‌حد در تمام طول این سال‌ها بی‌آنکه پاسخی دریافت کند برایم نامه می‌داده فرد بی‌گذشت و نامهربانی باشد. راستش باید به حقیقتی اعتراف ...
آرام جان
آرام جان می‌گویند که آدم‌ها وقتی در کنار هم زندگی می‌کنند زیر یک سقف اگرچه از دو دنیای متفاوت و دور از هم و حتی گاهی متضاد راهی را آغاز کرده‌اند اما کم‌کم شبیه یکدیگر می‌شوند و کمابیش خصوصیات یکدیگر را می‌پذیرند این یعنی صیقل خوردن آدم‌ها و اگر دو نفر بدانند از زندگی چه می‌خواهند روح و روانشان نیز در کنار هم صیقل می‌خورد و به آرامش می‌رسد: آرامشی در روح آرامشی در جان!
تقدیر شوم
تقدیر شوم رامین تمام شب را در حالی که زیر سرم بسر می‌برد در بیمارستان گذراند و صبح زود بنا به اصرار خودش با حالی نزار و ناباور از بیمارستان خارج شد و آرزو کرد هر آنچه دیده و شنیده کابوسی بیش نباشد. او با حالی دگرگون و بیمار به منزل پدر پروانه رفت و زنگ آنجا را فشرد، بارها و بارها. ...
گل‌های شب‌بو
گل‌های شب‌بو گل‌های شب بو عطر دل‌انگیز گل‌های بهاری در شبی مهتابی نیست. گل‌های شب بو مرور خاطراتی عاشقانه در سحرگاه زندگی نیست. گل‌های شب‌ بو نسیمی است که روزگاری پیغام بر دلدادگی برود و شمیم عشق و امروز... شاید تنها مرور آن خاطرات، دلیلی برای بودن باشد. شاید... به هم نگاهی دوباره بیاندازیم به آنچه سرنوشت می‌نامندش.
مشاهده تمام رمان های مریم جعفری
مجموعه‌ها