رمان خارجی

وداع با اسلحه

این کتاب داستان گرفتار آمدن جوانی است به نام فردریک هنری در جنگ بیهوده‌ای که هیچ‌کس معنای آن را نمی‌فهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخورده‌‌اند و تکلیف خود را نمی‌دانند، کسی از کار سردارانش سر در نمی‌آورد. ابتدا فرمان عقب‌نشینی می‌دهند، و آن‌گاه سر راه می‌نشینند و افسرانی را که عقب‌نشینی کرده‌‌اند، تیرباران می‌کنند. درست است که فردریک ظاهرا از جنگ جان به درمی‌برد، ولی پیداست که جان او دیگر جان سالمی نیست. مردی که در پایان کتاب زیر باران به هتل خود می‌رود تا اعماق روحش زخمی و خونین شده است. به نظر می‌رسد که فردریک هنری از آن هنگام به بعد خود را جیک بارنز نامیده باشد.

نیلوفر
9789644480591
۱۳۹۰
۴۲۴ صفحه
۲۷۱۸ مشاهده
۱۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ارنست همینگوی
صفحه نویسنده ارنست همینگوی
۳۷ رمان ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش‌گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
دیگر رمان‌های ارنست همینگوی
آن سوی رود میان درختان
آن سوی رود میان درختان نمی‌دانم چقدر فرمانده گروهان از دست دادیم و جایگزین کردیم و باز از دست دادیم. آن‌ها هم نه درست کردنی‌اند نه کاشتنی که مثل سیب‌زمینی از این طرف بکاری و از آن طرف سبز شود... یادم هست که وقتی تیر می‌خوردند فکر می‌کردیم اگر همان‌جا با گلوله خلاص‌شان کنیم و به خاک بسپاریم، راحت‌تر از این است که برشان گردانیم ...
زیر آفتاب هیچ‌چیز تازه نیست
زیر آفتاب هیچ‌چیز تازه نیست چند گاو خود را به ازدحام مردمی رساندند که وارد میدان می‌شدند. گاوهای سنگین و لخت در حالی که شاخ‌های تیزشان رو به پایین بود با پهلوهای گلی یورتمه می‌رفتند... جمعیت بیرون از بالکن‌های استادیوم در هیاهو گیر افتادند. صدای فریادی بلند شد و بعد فریادی دیگر. پدر ارنست همینگوی پزشک و مادرش معلم پیانو و آواز بود. در اکتبر ...
پاریس جشن بیکران
پاریس جشن بیکران پاریس، جشن بیکران یادگار همینگوی از پاریس دهه 20 و ارزشمندترین بخش از دست‌نوشته‌های بر جای مانده از اوست که اول بار پس از مرگش منتشر شد و به سرعت در میان پرفروش‌ترین کتاب‌هایش جای گرفت.
20 داستان برگزیده
20 داستان برگزیده آقای فریز به پرستار که تازه وارد شده بود گفت: گوش کن، می‌توانی آن مکزیکی لاغر کوتاه قد را این‌جا بیاوری؟ خواهش می‌کنم او را بیاور. مکزیکی لاغر: موزیک نواختن ما را پسندیدی؟ فریزر: خیلی زیاد مکزیکی: ترانه درخواستی تو یک آهنگ تاریخی است. یک آهنگ انقلابی حقیقی.
پیرمرد و دریا
پیرمرد و دریا پیرمردی بود که تنها در قایقی در گلف استریم ماهی می‌گرفت و حالا هشتاد و چهار روز می‌شد که هیچ ماهی نگرفته بود. در چهل روز اول پسربچه‌ای با او بود. اما چون چهل روز گذشت و ماهی نگرفتند...
مشاهده تمام رمان های ارنست همینگوی
مجموعه‌ها