نمایش‌نامه

ستون پنجم

در خلال جنگ‌های داخلی اسپانیا، یک آمریکایی به نام فیلیپ راولینگ، در پوشش خبرنگاری که برای روزنامه‌های آمریکایی خبر تهیه می‌کند، به عملیات ضدجاسوسی به نفع کمونیست‌ها و بر ضد فاشیست‌های تحت فرمان ژنرال فرانکو، می‌پردازد. در محل اقامت موقت وی ـ هتل فلوریدای شهر مادرید ـ دو خبرنگار آمریکایی دیگر به نام‌های رابرت پریستون و دورتی بریجز زندگی می‌کنند. رابرت، مرد متاهلی است که از فیلیپ به این علت که معشوقه وی ـ دورتی ـ را از چنگش درآورده متنفر است. دورتی بریجز دختر جوان زیبایی است که...

افراز
9789647640756
۱۳۸۶
۱۷۶ صفحه
۱۳۶۲ مشاهده
۰ نقل قول
ارنست همینگوی
صفحه نویسنده ارنست همینگوی
۳۷ رمان ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش‌گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
دیگر رمان‌های ارنست همینگوی
وداع با اسلحه
وداع با اسلحه «وداع با اسلحه» روایت دو سرشت و دو غریزه متضاد و متعارض بشری است؛ یکی نماد خشونت، خونریزی، تعرض، تهاجم و تجاوز است که ثمره آن ویرانی و کوچ اجباری مردمانی است که به ستم رانده شده‌اند، آسیب دیده‌اند و نصیبی جز آشفته حالی نداشته‌اند و دیگری نماد مهر است و عشق و دوستی و باروری و فرزندآوری که ثمره ...
پیرمرد و دریا
پیرمرد و دریا پیرمردی بود که تنها در قایقی در گلف استریم ماهی می‌گرفت و حالا هشتاد و چهار روز می‌شد که هیچ ماهی نگرفته بود. در چهل روز اول پسربچه‌ای با او بود. اما چون چهل روز گذشت و ماهی نگرفتند...
پروانه و تانک و 3 داستان دیگر از جنگ داخلی اسپانیا
پروانه و تانک و 3 داستان دیگر از جنگ داخلی اسپانیا ما آنجا بودیم، در غبار، در دود، در هیاهو، در میان زخمیان، در مرگ، در هراس از مرگ، در شجاعت، در بزدلی، در حماقت و در نامرادی یک حمله شکست خورده. ما آنجا بودیم...
درگذشت پیکلز مک کارتی
درگذشت پیکلز مک کارتی ترس از مرگ در چشم‌هاشان خوانده می‌شد. نگاه وحشت‌زده‌ی گروهان دهشتناک‌ترین چیزی‌ست که در جنگ می‌توانی ببینی. نگاهی داشتند عین نگاه گوسفندهایی که به مسلخ می‌برندشان و با هر انفجار خودشان را می‌انداختند روی زمین و کتف‌هاشان زیر فشار پای دیگران لگدکوب می‌شد.
وداع با اسلحه
وداع با اسلحه دنیا همه را می‌شکند و پس از آن خیلی‌ها در جاهایی که شکسته‌اند قوی می‌شوند. اما دنیا کسانی را که نشکنند، می‌کشد. بهترین‌ها و نجیب‌ترین‌ها و شجاع‌ترین‌ها را با بی‌تفاوتی می‌کشد. اگر تو جزو آن‌ها نباشی مطمئن باش که تو را هم می‌کشد، فقط چندان عجله‌ای ندارد. ارنست همینگوی برنده جایزه نوبل ادبیات (1954) در بخشی از زندگی پرماجرای خود به ...
مشاهده تمام رمان های ارنست همینگوی
مجموعه‌ها