مرضیه خیلی زود فهمید که قمیشی علاوه بر یک پرستار به یک همدم و همصحبت احتیاج دارد. حالا متوجه میشد که چرا موافق به بودن وی در آن مکان گشته در صورتی که او فقط میتوانست عصر و شب را به پرستاری بگذراند. قمیشی برای آنکه دوستان و اقوامش برای او حرف و حدیث روایت نکنند تصمیم گرفت که از بیماری خود به عنوان بهانهای استفاده کند تا بتواند کمی از فضای سردی که منزل و روحش را احاطه کرده بود بکاهد.