رمان خارجی

جسدی در کتاب‌خانه

(The body in the library)

دختره آخرین بار بیست دقیقه به یازده دیده شده است و طبق شواهد پزشکی قبل از نیمه شب فوت کرده است. گوسینگتون از اینجا حدود سی کیلومتر فاصله دارد. اتومبیلی که موتور قوی داشته باشد، نیم ساعته می تواند این فاصله را طی کند. ولی چرا یک نفر او را اینجا بکشد و جنازه‌اش را ببرد گوسینگتون یا این همه راه ببردش به گوسینگتون و آنجا خفه‌اش کند؟

هرمس
9789643635817
۱۳۸۸
۲۲۲ صفحه
۲۶۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
چرا از ایوانز نخواستند
چرا از ایوانز نخواستند خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
به طرف صفر
به طرف صفر خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
ماجرای اسرار آمیز در استایلز
ماجرای اسرار آمیز در استایلز علاقه شدید مردم به موضوعی که زمانی «پرونده استایلز» نامیده می‌شد اکنون تا حدی فرو نشسته است. اما از آنجا که این موضوع زمانی زبانزد خاص و عام بود، دوست من پوآرو و خانواده‌ای که خودشان درگیر این ماجرا بودند از من خواستند که گزارش کاملی از این پرونده تهیه کنم. ما اطمینان داریم که انتشار این گزارش شایعات ناراحت ...
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل)
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل) آلیسا در حالی که به عروسک زل زده بود گفت: درست است که جان ندارد، اما به نظر می‌رسد جان دارد، این‌طور نیست؟ خانم گروز در حالی که با دستمال گردگیری دور اتاق می‌چرخید، گفت: این عروسک حالم را دگرگون می‌کند، به قدری حالم را بد می‌کند که اصلا دوست ندارم وارد اتاق پرو شوم.
آقای کوئین در رویستون (ماجراهای آقای کوئین)
آقای کوئین در رویستون (ماجراهای آقای کوئین) نفس در سینه او حبس شد. جام بلورین!‌ کاروسو وقتی که آواز می خواند جام خرد می‌شد. یوشبیم در استودیوی رادیو قرار بود بخواند و در اتاقی به فاصله یک کیلومتری، نه جام، بلکه قدح بلورین سبزی قرار بود بشکند. یک جام با حباب‌های بزرگ با صدای او قرار است بیفتد و حباب‌های آن بشکند؛ حباب‌هایی که شاید داخل آن ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها