رمان ایرانی

نوشین

علم
9789644052101
۱۳۸۲
۳۵۲ صفحه
۶۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جمشید طاهری
داستان من
داستان من خودم دیدمش. شک ندارم خودش بود. ریش و سبیل داشت. با شلوار کار ارتشی و اورکت آمریکایی، روبروی دانشگاه تهران بود. تا دیدمش داد زدم: سردار، سردار... انگار سرش را بلند کرد از روی کتاب‌های جلو یک دکه، شک ندارم که مرا دید، دویدم طرفش اما رفت! هفت هشت متر بیش‌تر فاصله نداشتیم با هم، سردار آرام داشت دور می‌شد ...
مهرگل
مهرگل
یاس سپید عشق
یاس سپید عشق
غزل
غزل
مشاهده تمام رمان های جمشید طاهری
مجموعه‌ها