دلباختگان بینام شهر من
یادت باشه، هرکس در این دنیا نقش خودش رو بازی میکنه. حتی مردهها هم نقش خودشون رو بازی میکنن، تا لحظه آخر خاکسپاری. بعد از آن نامشون و سنگ قبرشون نقش اونا رو در غیابشون به عهده میگیره. پس هر چه و هر که میخوای باشی باش، اما نقش خودت رو درست بازی کن.
نجوای ناتمام ادل
نجوای ناتمام ادل تلفظ عشق است در برابر ترور. نادر جوان ایرانی است که زنش در سالن موسیقی باتاکلان پاریس در حمله تروریستها کشته شده. در قطار هنگام سفر که نوعی گذار زندگی است، گذشته و کشته شدن زن و فرزندش را مرور میکند. ادل زنی جوان، زیبا و هنرمندی است که مدافع حقوق بشر به خصوص پناهندهها و مهاجران ...
آنجا که زاده شدم (زندگی دکتر ژوزف پلمب کاکران)
سالها گذشت. زندگی و تحصیل در یک شهر بسیار بزرگ کمکم ژوزف پلمب کاکران جوان را دگرگون کرد. او هر از چندگاه، در تعطیلات آخر هفته، برای دیدار پدر و مادربزرگش به گواندای بوفالو میرفت و همیشه پدربزرگش پلمب پیر او را در هواخوری و گردش در کنار رودخانه همراهی میکرد. در حین گردش بود که مفهوم غایت زندگی و ...
شکار آهوان به شامگاه
امیرخان نمیدانست چرا آن همه تشویش داشت، او از آن جمع نگران بود، از آن جمع دگراندیش، شاید وجود آنها یک ضرورت بود و شاید نیاز جامعه و شاید هم تمام جوانها آنگونه بودند و او نمیتوانست درست آنها را درک کند. اما تشویش درون او را میکاوید و آزردهاش میکرد.