آنها تو را میکشند سارا، آنها تو را میکشند. همانطور که پدرت را کشتند مادرت را کشتند و شوهرت را. روزی خواهد رسید سارا که آرزو خواهی کرد ای کاش به اینجا به این شهر و سرزمین ارومی نیامده بودی همانطور که پدرت آرزو میکرد. نسترن خاتون میگفت و میگریست و صدای گرفته و غمبارش در فضای تیره و مرطوب انبار انعکاس مییافت.