رمان خارجی

آدم اول

(Le premier homme)

و در تاریکی شب سالیان در سرزمین فراموشی راه می‌رفت که در آن هرکسی آدم اول بود، که او خود ناگریز شده بود خود را دست تنها، بی‌پدر، پرورش دهد و هرگز آن لحظه‌ها را به خود ندیده بود که پدری پس از آن‌که صبر می‌کند تا پسرش به سن گوش دادن برسد او را صدا می‌زند تا راز خانواده را، یا دردی کهنه را، یا تجربه عمر خود را برای او بگوید...

نیلوفر
9789644483196
۱۳۹۰
۳۶۸ صفحه
۲۰۱۱ مشاهده
۵ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
سوء تفاهم
سوء تفاهم «میان تختخواب و کاه‌هایش یک تکه روزنامه کهنه‌ای را یافتم که به پارچه‌ای چسبیده بود. رنگ آن زرد و شفاف شده بود. واقعه سرگرم‌کننده‌ای را بیان می‌کرد که اولش افتاده بود، ولی می‌بایست در چکسلواکی اتفاق افتاده باشد. مردی برای ثروتمند شدن، از یک دهکده کوچک راه افتاده بود. بعد از بیست و پنج سال؛ در حالی که متمول شده ...
راستان
راستان آننکوف: سراسر روسیه خبر خواهد شد که، برای تسریع آزادی مردم روسیه، دوک اعظم سرژ با بمب گروه ضربت حزب سوسیالیست انقلابی اعدام شده است. دربار سلطنتی هم خواهد فهمید تا زمانی که زمین به دهقانان بازگردانده نشده ما مصمم به اجرای ترور هستیم. بله، همه چیز آماده است! لحظه موعود نزدیک می‌شود. استپان: من چه باید بکنم؟
سوء تفاهم
سوء تفاهم مهم‌ترین نکته‌ای که در این اثر کامو به آن اشاره شده است این است که انسان چرا نتواند در هر کاری و در هر مساله‌ای، و در هر مشکلی،‌ راه مخصوص به خودش را انتخاب کند؟ یا به معنای دیگر «آزادی اختیار» داشته باشد؟ چرا باید حتما برای حل مشکلات و مسائل غامض و حتی ساده حیات خود از راه ...
بیگانه
بیگانه امروز مادر مرد. شاید هم دیروز مرده بود، دقیقا یادم نیست. یک تلگراف از خانه سالمندان برای من فرستاده‌اند که: «مادرتان درگذشته است، فردا مراسم خاکسپاری برگزار می‌شود. تسلیت ما را بپذیرید.» از متن تلگراف چیز زیادی متوجه نمی‌شوم. خانه سالمندان در دهکده مارنگو در فاصله 80 کیلومتری الجزیره است، من ساعت 2 بعدازظهر با اتوبوس به آن‌جا می‌روم و ...
دادگسترها
دادگسترها گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب می‌‌دانید که امروز، روز تزکیه نفس و اثبات آن چه در راهش مبارزه می‌کنیم، فرا رسیده. در این ساعت چیزی ظهور می‌کند که شهادتی است از سوی ما برای بقیه سر به طغیان‌ها برداشته‌ها. «یانگ» دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک. صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکی‌اش بازگرداند ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها