هیولایی پرنده، خواهر کوچک روون پسر نوجوان روستا را میرباید. روون باید برای نجات خواهرش به سرزمین دشمنان دیرینه سفر کند. او و همراهانش در این سفر دور و دراز و پرخطر، فقط مجموعهای از پیشگوییهای معما گونه و رازآلود را همراه دارند. اما آنها در پایان جست و جو با معمای بزرگتری روبهرو میشوند و راز شگفت انگیزی برملا میشود. به نظر مردم روستای رین، "روون" پسر ضعیف و ترسویی است که برای نجات روستا از خطر نابودی، نمیتوان به او امید بست. آیا به راستی کاری از دست روون ساخته نیست؟