داستان ناگهان (مجموعه داستانهای کوتاه)
با خواندن هر کدام از این داستان، گویی پا به خیابانی گذاشتهایم، در گوشهای به ظاهر آشنا در جهان، اما کمی پیشتر که میرویم احساس غریبی میکنیم. سر هر پیچی خطری در کمین است، یا زمین زیر پایمان خالی است که ممکن است ناگهان دهان بگشاید... گاهی وقتها فقط پنجره را باز میکنیم، نه حالش را داریم بیرون برویم و ...