روبان سفید
هانکه فیلمسازی است که به درون روح افراد رسوخ میکند و آنها را به صورت عریان شده به مخاطبین خود نشان میدهد. انسانهای از هم گسیخته، ناامید، که قربانی نوعی از بیرحمی و عداوت شدهاند، اما همه این افراد ستمدیده، قربانی چه چیزی هستند؟ خشونت. اگر مولفه خشونت را یک عنصر تکرار شونده در آثار هانکه قلمداد کنیم، این خشونت ...
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان
پیشتر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او همچنان کم و بیش توی کافههای شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانهها میشود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ میپوشد و با سندل راه میرود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی ...
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز)
شیطان گفت: خود را بازنشسته کردهام، پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشتهای یا سنگ بندگی خدا را به سینه میزنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم. دیدم آنچه را من شب هنگام به دهها وسوسه پنهانی انجام میدادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب میشوند. حال، اینان را به شیطان چه نیاز؟
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
3 نامه و 1 قصه و چند داستان دیگر
وجنات شگفتزدهاش دیدن دارد، وقتی که کناردستی من در نهایت به نقطه محاسبه شده میرسد و چیزی را لمس نمیکند جز هیچ. هیچ هیچ! کفش شماره چهل و پنجش تنها و بیکس شده. دیگر طاقت نمیآورد.
ابتدا به زمین نگاه میاندازد، بعد به پای من. من همچنان غرق در افکار خود با عروسکهایم بازی میکنم و طرف کمکم متوجه میشود ...