رمان خارجی

دعوت به مراسم گردن‌زنی

(invitation to a beheading)

دعوت به مراسم گردن‌زنی، روایت ابتذالی سازمان یافته است که هدف غاییش سلب هویت از انسان کنونی است. سین سیناتوس (نامی که هر شخص ممکنی را به ذهن می‌‌آورد) همچون انسانی صاحب هویت، زندانی چنین نظامی است. نظامی سراپا صحنه‌سازی شده، رنگ‌آمیزی شده و باسمه‌ای که کوچک‌ترین «هستی» مستقلی را برنمی‌تابد و همه را یکسان، یکدست و بی‌رمز و راز می‌خواهد. همه باید شفاف باشند. سین سیناتوس روحی دارد پر رمز و راز، شعله‌ای درونی دارد که «قانون» جهان توتالیتر آن را برنمی‌تابد و از همین رو به جرم «کدر» بودن او را به زندانی می‌افکنند. سین سیناتوس، در عین حال، زندانی توهمات خود نیز هست. چرا که آزادی را، تحقق رویاهایش را در همین جهان ساختگی باسمه‌ای می‌جوید. درنمی‌یابد که مراسم اعدام، آیین بنیادی جهانی است که او را به مرگ محکوم کرده است؛ و این مرگ مرگی ذهنی است. مرگی است که هر لحظه در عرصه روح و ذهن جریان دارد؛ هر دم و هر روز اجرا می‌شود و از همین روست که تاریخ مشخصی ندارد. اما سین سیناتوس بیهوده در پی آن است که تاریخ مشخصی برای آن تعیین شود و همین نشانگر این است که ذهن سیناتوس هنوز به مرحله رشد کافی نرسیده است.

احمد خزاعی
قطره
9789643412654
۱۳۸۶
۲۲۴ صفحه
۱۲۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ولادیمیر ناباکوف
صفحه نویسنده ولادیمیر ناباکوف
۲۴ رمان ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغ‌التحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود. ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. ناباکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. ناباکوف این رمان را در سال ...
دیگر رمان‌های ولادیمیر ناباکوف
اختراع والس
اختراع والس
خنده در تاریکی
خنده در تاریکی دلادیمیر ناباکوف، نویسنده، مترجم، شاعر و استاد ادبیات در سال 1889 در روسیه متولد شد و در 1977 در آمریکا درگذشت. اعتبار و شهرت فراوان ناباکوف با رمان ”لولیتا“ به اوج رسید که در زمان انتشار واکنش‌های متفاوتی برانگیخت. وی علاوه بر اعتبار فراوانش به عنوان رمان‌نویسی طراز اول، در حوزة تدریس و نقد ادبی هم از سرآمدان قرن بود. ...
زندگی واقعی سباستین نایت
زندگی واقعی سباستین نایت سباستین نایت در سی‌و یکم دسامبر سال 1899 در پایتخت سابق کشورم به دنیا آمد. یک بانوی پیر روسی که نمی‌دانم چرا خواسته است نامش را فاش نکنم، در پاریس دفتر خاطراتش را به من نشان داد. آن سال‌ها ظاهرا آن‌قدر خالی از رخدادها و اتفاقات تازه و چشمگیر بوده که جمع‌آوری جزییات زندگی روزانه (که همواره یکی از شیوه‌های ...
ناتاشا
ناتاشا ناتاشا روی پله‌ها با همسایه‌اش، بارون وولف، ساکن آن طرف سرسرا برخورد کرد. کمابیش کاهلانه از پله‌های لخت چوبی بالا می‌رفت. دستش را با ملایمت روی نرده‌های پلکان می‌کشید و به نرمی از میان دندان‌ها سوت می‌زد. «با این عجله کجا می‌ری ناتاشا؟» «داروخانه، که نسخه پدر رو بپیچم. دکتر الان این‌جا بود. پدر بهتره.» «آه، این خبر خوبیه.»
مشاهده تمام رمان های ولادیمیر ناباکوف
مجموعه‌ها