سلام، من شهرزادم، درست دو سال و هشت ماه از آخرین یادداشتهای مامان میگذرد و درست دو سال و هشت ماه است که او دیگر در میان ما نیست. بابا هم درست دو سال و چهار ماه میشود که رفته. مامان همان روزها سکته کرد و رفت و بابا در غم نبود او آنقدر بیتابی کرد که به فاصله چهار ماه او را هم از دست دادیم. عجیب است که انگار رشته عمر او وصل به مادر بود. حالا من ازدواج کردهام و شهرام هم در شرف ازدواج است، ولی شهریار به آمریکا بازگشت و به دعوتنامهای که از دانشگاه زمان تحصیلی برایش رسیده بود، پاسخ مثبت داد.