رمان ایرانی

من زن بابا و دماغ بابام

افق
9789643693275
۱۳۸۶
۴۴ صفحه
۳۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا شمس
دختره خل و چل
دختره خل و چل آباجی‌‌م اسفند دود می‌کند و می‌گوید: چهارشنبه‌زا پنج‌شنبه‌زا... بترکه چشم حسود. چشم حسودها یکی یکی می‌ترکد. دلم برای آباجی‌م می‌سوزد. یک پسرم برای او می‌زایم. آباجی‌م می‌گوید: بزا، بزا، تا می‌تونی پسر بزا. پسر آب و دونه‌س، پسر ملک خونه‌س.
افسانه‌های آن‌ور آب
افسانه‌های آن‌ور آب افسانه‌های آن ور آب روایتی تازه از افسانه‌های ملت‌های دیگر است. زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانه‌ها حال و هوایی تازه داده و آن‌ها را برای مخاطب خواندنی‌تر کرده است. این افسانه‌ها که از قوم‌ها و کشورهای گوناگون انتخاب شده‌اند، در کنار افسانه‌های این ور آب مجموعه‌ای 352 افسانه‌اند; 352 افسانه که نشان می‌دهند با وجود ...
رقص جن‌ها
رقص جن‌ها -... ولک آقایی که شما باشید بووای ما یه گاو داشت به چه گندگی. ئی قدر این گاوه بزرگ بود. ئی قدر بزرگ بود که سه ماه تموم، می‌فهمی چی می‌گم؟ سه ماه تموم طول می‌کشید پای پیاده از دمش تا سرش بری. برای همین شهرداری پشتشه آسفالت کرده بود و تاکسی‌رانی هم ماشین‌های خطی اونجا رو راه انداخته بود ...
افسانه‌های این‌ور آب
افسانه‌های این‌ور آب افسانه‌های این‌ور آب روایتی تازه از افسانه‌های ایرانی است. زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانه‌ها حال و هوایی تازه داده و آن‌ها را برای مخاطب خواندنی‌تر کرده است.
مشاهده تمام رمان های محمدرضا شمس
مجموعه‌ها