افسانههای اینور آب روایتی تازه از افسانههای ایرانی است. زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانهها حال و هوایی تازه داده و آنها را برای مخاطب خواندنیتر کرده است.
رقص جنها
-... ولک آقایی که شما باشید بووای ما یه گاو داشت به چه گندگی. ئی قدر این گاوه بزرگ بود. ئی قدر بزرگ بود که سه ماه تموم، میفهمی چی میگم؟ سه ماه تموم طول میکشید پای پیاده از دمش تا سرش بری. برای همین شهرداری پشتشه آسفالت کرده بود و تاکسیرانی هم ماشینهای خطی اونجا رو راه انداخته بود ...
افسانههای آنور آب
افسانههای آن ور آب روایتی تازه از افسانههای ملتهای دیگر است. زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانهها حال و هوایی تازه داده و آنها را برای مخاطب خواندنیتر کرده است.
این افسانهها که از قومها و کشورهای گوناگون انتخاب شدهاند، در کنار افسانههای این ور آب مجموعهای 352 افسانهاند; 352 افسانه که نشان میدهند با وجود ...
من زن بابا و دماغ بابام
دختره خل و چل
آباجیم اسفند دود میکند و میگوید: چهارشنبهزا پنجشنبهزا... بترکه چشم حسود. چشم حسودها یکی یکی میترکد. دلم برای آباجیم میسوزد. یک پسرم برای او میزایم. آباجیم میگوید: بزا، بزا، تا میتونی پسر بزا. پسر آب و دونهس، پسر ملک خونهس.