اما این اواخر دیگر داشت طاقتش تمام میشد و آنچه به او آرامش میداد و تسلای خاطرش را فراهم میآورد، خانواده بود. شاه صنم میتوانست مادر خوبی باشد و بود. کدبانوی خوبی هم بود. اما در آن چه او «هوشیاری پیش از وقوع»، مینامید، ناتواناییهایی داشت که او را نگران میکرد و این اواخر سرکشیهای خاموش کیوان، بر این دلواپسی میافزود و نمیتوانست او را به حال خودش رها کند.