مجموعه داستان خارجی

در قلمرو مرگ

در قلمرو مرگ برگزیده‌ای از بهترین داستان‌های گوتیک (هول و هراس) و نیز مهم‌ترین زیر شاخه‌ی آن داستان‌های مرگ (ماکابر) همواره در طول تاریخ جذاب و پر خواننده بوده‌اند، علت اساسی ارائه‌ی این داستان‌ها فراتر از جذابیت آن‌ها است. خرده‌گیرترین منتقدان نخبه‌گرا نیز باور دارند بی‌فهم و خوانش ادبیات گوتیک نمی‌توانیم به کشف و درک راستینی از آثار سورئال، سمبولیستی و بخش مهمی از ادبیات پسامدرن دست یابیم. اما در عین حال که بر این پله گام می‌گذاریم تا به آثار مدرن‌تر برسیم، خود به خود به سیر و سفر اعجاب‌آور و لذت‌بخش دست می‌زنیم. آیا این لذت‌بخش به تنهایی دلیلی بسنده نیست؟ هر چند ترجیح مضمون مرگ بر وحشت، در این داستان‌ها، ما را به تامل و اندیشه‌ی ژرف‌تری نیز راه می‌برد. و از یاد می‌بریم آن کلام زیبای رمانتیک‌های کهن آلمانی را که یادآور گفتارهای اگزیستانسیالیست‌های آینده‌ی خود بود؛ تنها عشق است و مرگ که همه چیز را دگرگون می‌کند!

چشمه
9789643624781
۱۳۹۰
۲۵۲ صفحه
۱۵۵۰ مشاهده
۳ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 7) نمایش‌نامه
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 7) نمایش‌نامه مجموعه طنزآوران جهان نمایش، حاصل کوشش‌ها و پژوهش های علمی و عملی - پنج دهه اخیر - یکی از پژوهندگان و دست‌اندرکاران راستین هنر نمایش در عرصه کمدی در این مرز و بوم است. سعی بر این است که بعضی از دفترها به یک یا دو تن از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص یابند که نام‌آورترند و برخی از دفترها از ...
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
داستان‌های وحشت 2
داستان‌های وحشت 2
پوچی همراه من است (تاملات لئونارد کوهن)
پوچی همراه من است (تاملات لئونارد کوهن) لئونارد کوهن در کتاب «پوچی همراه من است» به صحبت‌هایی با خدای خویش می‌پردازد و نظریاتش درباره عشق، شهرت، موسیقی، رقص و ناملایمات زندگانی را با خدای خویش مطرح می‌سازد. کوهن نثر بسیار منحصر به فردی دارد و زبان او پیچیده است.
عطر دارچین
عطر دارچین خانم پاین عزیز، جناب پدر ویر کشیش اقلیت انگلیسی زبان، سرکار عالی را به من معرفی کرده‌اند. من فرد رک‌گویی هستم، پس بدون مقدمه‌چینی به اصل مطلب می‌پردازم. پدر ویر گفتند شما به تازگی همسر خود را از دست داده‌اید و سرپرستی ندارید. ایشان فکر کردند که شاید شما به ازدواج با مردی که بتواند علاقه و امنیت مورد نظرتان ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها