مجموعه داستان خارجی

بازی در سپیده‌دم و رویا

کتاب حاضر شامل دو نوولاست از آرتور شنیتسلر (1862 - 1931 م.)، پزشک و ادیب صاحب سبک اتریشی: «رویا» (1926) و «بازی در سپیده‌دم» (1927). «رویا» را تالی ادبی نظریه روانشناسی زیگموند فروید دانسته‌اند. استانلی کوبریک فیلم مشهور خود «چشمان باز [اما] بسته» (1999) را با اقتباس از این اثر ساخت. «تاثرات عمیق ضمیر ناخودآگاه» و «سرشت غریزی انسان»، و مفاهیمی همچون «فروپاشی امنیت اجتماعی» و «دو قطب عشق و مرگ» در این نوولا به گونه‌ای درخشان در هم تنیده شده‌اند. قید و بندهای اجتماعی چنان خردکننده‌اند که انسان آزادی فردی خود را به ناچار به بهای خیانت به نزدیکانش به دست می‌آورد. «بازی در سپیده‌دم» کاوشی است در عرصه برد و باخت، ضرورت و تصادف، و آرزو و واقعیت در گیر و دار بالا و پست زندگی. شخصیت اصلی داستان آمده است تا برای هم‌قطار مقروض خود پولی ببرد و مانع خودکشی او شود، ولی پول کلانی می‌بازد و ناچار است بدهی خود را در عرض یک شبانه‌روز بپردازد، در حالی که آه در بساط ندارد...

نیلوفر
9789644484322
۱۳۸۹
۲۱۲ صفحه
۲۱۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آرتور شنیتسلر
مردن
مردن فلیکس می‌دانست چه حسی دارد. در این‌جا چیزی در برابرش آمد و شد می‌کرد که او به مرگبارترین وجهی از آن نفرت داشت: نمونه‌ای از آن چیزی که پس از او همچنان باقی می‌ماند، چیزی که همچنان جوان بود و سرزنده، می‌خندید، آن زمان که او دیگر نمی‌توانست بخندد و بگرید.
گریز به تاریکی و 5 داستان دیگر ( مجموعه داستان)
گریز به تاریکی و 5 داستان دیگر ( مجموعه داستان)
رقصنده یونانی
رقصنده یونانی در آثار آرتور شنیتزلر، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس شهیر اتریشی،‌نگاه روایت‌گر از زاویه روانشناختی بر حالات و تغییرات درونی شخصیت‌های داستان متمرکز می‌شود. همزمان با خواندن آن‌ها خواننده تصویری از وضعیت اجتماعی آن دوران نیز به دست می‌آورد که تغییرات و حالات شخصیت‌ها را به دنبال دارد. او در رمان‌هایش اغلب به توصیف وضعیت اجتماعی مردم در پایان قرن نوزدهم و ...
مرده‌ها سکوت می‌کنند
مرده‌ها سکوت می‌کنند دیگر تحمل ماندن توی درشکه را نداشت. پیاده شد و توی خیابان به قدم‌زدن پرداخت. هوا تاریک شده بود. تک و توک، چند فانوس آن خیابان خلوت و دور افتاده را روشن کرده بودند و شعله فانوس‌ها در باد پیچ و تاب می‌خوردند. باران بند آمده بود. پیاده‌رو تقریبا خشک شده بود، ولی کف سنگ‌فرش نشده خیابان هنوز خیس بود ...
مشاهده تمام رمان های آرتور شنیتسلر
مجموعه‌ها