رمان ایرانی

کله اسب (1 داستان)

مرکز
9789643053871
۱۳۸۰
۲۴۰ صفحه
۱۵۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
جعفر مدرس صادقی
صفحه نویسنده جعفر مدرس صادقی
۲۳ رمان (Jafar Modarres-Sadeqi)
دیگر رمان‌های جعفر مدرس صادقی
کافه‌ای کنار آب
کافه‌ای کنار آب دیک می‌گه آخه این‌ که نمی‌شه. همه شاعرند، همه داستان‌نویس‌اند، همه استعداد دارند، همه یا کتاب چاپ شده دارند یا کتابشون زیر چاپه. دیک می‌گه توی این جمعیت به این انبوهی، من تنها کسی هستم که نه شعر می‌گم و نه داستان می‌نویسم و نه کتاب چاپ شده دارم و نه کتاب زیر چاپ. می‌گه دنیا را عمله‌ها و مهندس‌ها ...
شریک جرم
شریک جرم مردی را به اشتباه بازداشت کرده‌اند. او مجرم نیست. مردی که مجرم نیست از زندان آزاد می‌شود. یک نفر همه جا داد می‌زند من قاتلم، من کردم، من بودم که سینما را آتش زدم. این دو با هم راه می‌افتند توی خیابان‌ها، قدم می‌زنند، بستنی می‌خورند، اختلاط می‌کنند. هیچ‌کس حرف‌های آن‌ها را باور نمی کند. هیچ کدام مجرم نیست. شاید ...
بالون مهتا
بالون مهتا سوار باد شد و رفت روی دریا... نه قطب‌نما داشت و نه می‌دانست کجاست و کجا دارد می‌رود و نه می‌توانست هیچ تغییری در جهت حرکت بالون بدهد - تسلیم باد بود. با خودش عهد کرد که به هر جایی که رسید، به جای هر کار دیگری مثل تلفن زدن به دفتر شرکت در دهلی و خبر دادن از سلامت ...
بیژن و منیژه
بیژن و منیژه فردا صبح به دیدار پدرم خواهم رفت. فردا روز سوم فروردین است و هر سال در چنین روز مبارکی پدرم بار عام می دهد تا همه‌ اقوام و دوستان دور و نزدیک به دیدنش بروند و سال نو را به او تبریک بگویند و من هم یکی از همه. با لباس نو و کت و شلوار و کراوات، نه با ...
سرزمین عجایب
سرزمین عجایب توی کتابخانه بابام فقط همان صندلی راحتی دسته‌داری بود که گفتم. میز نبود. نه میز بود، نه هیچ صندلی دیگری. این یک کتابخانه‌ای بود برای کتاب خواندن فقط، نه برای نوشتن. نه مشق نوشتن، نه قصه نوشتن، نه شعر نوشتن. من روی صندلی بابام می‌نشستم و کتاب‌های بابام را می‌خواندم و هر کتابی را که بر می‌‌داشتم برش می‌گرداندم سر ...
مشاهده تمام رمان های جعفر مدرس صادقی
مجموعه‌ها