۲۳ رمان
سیامک گلشیری در بیستودوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد. تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده. فعالیت ادبیاش را به طور جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز کرد. سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستاننویس فقید است.
کابوس
خیلی وقته خفه خون گرفتهم و صدام درنیومده. الان یواش یواش داره میشه شیش ماه. باورت میشه. اگه هیچی نگم دق میکنم. میترکم. منفجر میشم. دلم میخواد هر چی تو دلمه برات بریزم بیرون. خودت که میدونی، من آدمی نبودم که چیزی رو تو دلم نگه دارم. هر چیزی رو هر جا میگم. حتی بعضی چیزها درباره زندگی خصوصیمو که ...
ملکه مارها و چند داستان دیگر (زیباترین داستانهای 1001 شب 2)
خیلی از بازرگانان در میان جمع خواستند کنیز را بخرند، اما دختر به هیچکدام راضی نشد. دست آخر صاحب کنیز رو کرد به دختر و گفت:«پس خودت یکی را انتخاب کن. به این جمع نگاه کن و خودت یکی را از میان آنها انتخاب کن تا تو را به او بفروشم.» کنیز به دقت به چهره آدمهایی که دور تا ...
نفرینشدگان
ملاقات با خونآشام
خانهی اشباح را دیدم، درست همانطوری بود که دراکولا وصفش را در تهران، کوچهی اشباح گفته بود. خیره شده بودم به درختهای بلند توی حیاط و پنجرههای تاریک...
یک دفعه متوجه جسم سردی شدم که روی شانهام قرار گرفت... دراکولا آهسته گفت «خیلی وقته که این جا دیگه خونهی من هم هست»
ملاقات با خونآشام جلد دوم از مجموعه رمانهای ایرانی ...
اسب پرنده و چند داستان دیگر (زیباترین داستانهای 1001 شب 3)
ملکه زیر لب چیزی گفت و دستهایش را از هم باز کرد. ناگهان قامتش به اندازهی کوهی بلند شد، دستهایش به بالهای سیاه بزرگی تبدیل شدند و سرش به شکل اژدهایی درآمد. بدرباسم بیدرنگ برگشت و شروع کرد به دویدن. از شهر خارج شد. داشت با تمام قدرت در بیابان میدوید که احساس کرد صدای بالهای اژدها را میشنود. چند ...