رمان خارجی

چشم

(The eye)

مصمم شدم که اسموروف واقعی را کشف کنم. تا آنجای کار پی برده بودم که او شخصیتی چند بعدی دارد. در واقع نسبت به محیط رنگ عوض می‌کرد و گاهی سیمایی سرد و بی‌روح و گاه چهره‌ای متفاوت و پر حرارت از خود بروز می‌داد. کم‌کم داشت از این بازی خوشم می‌آمد. شخصا اسموروف را به دور از هرگونه شور و احساسی نظاره می‌کردم. پیشداوری اولیه که عملا به سود او بود، حالا به کنجکاوی صرف تبدیل شده بود. با این حال من هیجانی را تجربه می‌کردم که برایم تازگی داشت.

مرکز
9789643059859
۱۳۸۸
۹۸ صفحه
۲۲۸۰ مشاهده
۰ نقل قول
ولادیمیر ناباکوف
صفحه نویسنده ولادیمیر ناباکوف
۲۴ رمان ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغ‌التحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود. ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. ناباکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. ناباکوف این رمان را در سال ...
دیگر رمان‌های ولادیمیر ناباکوف
خواهران مرده و 2 داستان دیگر
خواهران مرده و 2 داستان دیگر سینتیا را این خیال برداشته بود که خواهر مرده‌اش، در کل، با او به مهر نیست ـ حالا به این کشف رسیده بود که من و خواهر مرده‌اش دست به یکی کرده‌ایم که رومانس او را به تراژدی بدل کنیم، و سینتیا (با حالتی آمیخته با طنز سیبل) برای خلع سلاح کردن شبح او، هر از چندی، به نوعی بدوی ...
دعوت به مراسم گردن‌زنی
دعوت به مراسم گردن‌زنی دعوت به مراسم گردن‌زنی، روایت ابتذالی سازمان یافته است که هدف غاییش سلب هویت از انسان کنونی است. سین سیناتوس (نامی که هر شخص ممکنی را به ذهن می‌‌آورد) همچون انسانی صاحب هویت، زندانی چنین نظامی است. نظامی سراپا صحنه‌سازی شده، رنگ‌آمیزی شده و باسمه‌ای که کوچک‌ترین «هستی» مستقلی را برنمی‌تابد و همه را یکسان، یکدست و بی‌رمز و راز ...
پنین
پنین
دعوت به مراسم گردن‌زنی
دعوت به مراسم گردن‌زنی «دعوت به مراسم گردن‌زنی» همچون صدای ویولون در فضای تهی است. دنیا آن را به ترفندی می‌انگارد. پیرمردها شتاب‌زده از آن به سمت ماجراهای عاشقانه محلی و زندگی عادی برمی‌گردند، بداندیش‌ها امی کوچک را خواهر لولیتا می‌پندارند، و مریدان ساحر وینی در آن دنیای گروتسک و مضحک آلوده به گناه همگانی بر آن پوزخند می‌زنند. ولی همان‌طور که نویسنده «گفتمانی ...
نمادها و نشانه‌ها
نمادها و نشانه‌ها من مانند یک نابغه فکر می‌کنم. و همانند نویسنده‌ای برجسته می‌نویسم و مانند یک بچه حرف می‌زنم.
مشاهده تمام رمان های ولادیمیر ناباکوف
مجموعه‌ها