رمان خارجی

اسرار

(Mysteries)

رمان اسرار را بارها خوانده‌ام و هر بار بیشتر مسحور می‌شوم. داستانهای او از حد زمان فراتر رفته و شور و حالی موسیقایی می‌یابند. او را باید به حق اشراف‌زاده روح نامید.

مروارید
9789645881113
۱۳۸۵
۳۴۴ صفحه
۱۱۲۴ مشاهده
۰ نقل قول
کنوت هامسون
صفحه نویسنده کنوت هامسون
۱۰ رمان Awarded the Nobel Prize in Literature in 1920 "for his monumental work, Growth of the Soil." He insisted that the intricacies of the human mind ought to be the main object of modern literature, to describe the "whisper of the blood, and the pleading of the bone marrow". Hamsun pursued his literary program, debuting in 1890 with the psychological novel Hunger.
دیگر رمان‌های کنوت هامسون
بنونی
بنونی کنوت هامسون، نویسنده نام‌دار نروژی و برنده جایزه نوبل در ادبیات، در این اثر به سراغ ماجرای عاشقانه‌ای پرشور می‌رود، این‌بار، قهرمان اثر جوانی است به نام بنونی، با مایه‌های مادی و معنوی اندک، ولی پشتکار و شهامت کاری بسیار که ناگهان دست‌خوش این جاه‌طلبی می‌شود که به دختر کشیش، فرزند تعمیدی ثروت‌مندترین مالک محل، دل ببازد و خواهان ازدواج ...
پان
پان پان رمانی توصیفی نیست بلکه غنایی است. ادواردا دختری 20 ساله است که گلان به او دل می‌بازد، عشقی پرشور پدید می‌آید، ولی دختر هم که نسخه بدل مونث گلان است فردی آرام نیست، آنان پیچیدگی‌های خود را دارند و در واقع حکایت بی تو نمی‌توانم و با تو نمی‌توان را بازگو می‌کنند. آن 2 در عین جذب یک‌دیگر به ...
زیر ستاره پاییزی
زیر ستاره پاییزی سالیان درازی است که چنین آرامشی نداشته‌ام... وقتی از جاده‌ای که گیاه بر آن می‌روید قدم به جنگل می‌گذارم قلبم بر اثر نوعی شادی که زمینی نیست به لرزه در می‌آید. نقطه‌ای از ساحل شرقی دریای خزر را که زمانی در آن به سر می‌بردم به خاطر می‌آورم. قدم به جنگل گذاشتم، به حدی که اشک به دیدگان آورده‌ام به ...
رازها
رازها رازها، این بیان لطیف بازی‌های متنوع بودن و نمودن رمان روانشناسی اعماق است. کنوت هامسون، نویسنده بزرگ نروژی و برنده جایزه نوبل ادبی، در این داستان غم‌انگیز عاشقانه، لایه‌های پی‌درپی ضمیر خودآگاه قهرمانش ناگل را آشکار می‌کند و از خواننده دعوت به عمل می‌آورد که خود به تفسیر و تعبیر اعماق و افکار او بپردازد. میل به امر تخیلی، حس‌پرستی، ...
گرسنه
گرسنه دست آخر گفتم: ((توی چه فکر هستین، جناب ناخدا. هر کاری به من بدین پشیمون نمی‌شین. نگاه به جثه من نکنین، من دو برابر خودم کار انجام می‌دم و حتی دو بار پشت سر هم می‌تونم نگهبانی بدم، کار برای من عادی‌یه و خسته نمی‌شم.)) یه‌کم از حرف من خندید. اگر از عهده کارها بر نیومدی، می‌تونیم توی انگلیس پیاده‌ت کنیم.))
مشاهده تمام رمان های کنوت هامسون
مجموعه‌ها