رازها، این بیان لطیف بازیهای متنوع بودن و نمودن رمان روانشناسی اعماق است. کنوت هامسون، نویسنده بزرگ نروژی و برنده جایزه نوبل ادبی، در این داستان غمانگیز عاشقانه، لایههای پیدرپی ضمیر خودآگاه قهرمانش ناگل را آشکار میکند و از خواننده دعوت به عمل میآورد که خود به تفسیر و تعبیر اعماق و افکار او بپردازد. میل به امر تخیلی، حسپرستی، و نیز نومیدی عمیق هامسون در قبال اقدام مثلهگر جامع شهری، از طریق ناگل بیان میشود. رازها از دنیاهایی پنهان، از پوچیئی که در برابر فکر منطقی نفوذناپذیر میماند، از زندگی عصبی و به شدت احساسی که توجیههای عقلی کمتر جایی در آن دارند با ما سخن میگوید.