رمان خارجی

دوست خانواده

باید اعتراف کنم که ترسیده بودم. به مجرد این‌که به استپانچینکو رسیدم، رویاهای رمانتیک من ناگهان خیلی عجیب جلوه‌گر شدند. ساعت در آن موقع 5 بعدازظهر بود. جاده از کنار ملک اربابی می‌گذشت. مجددا بعد از 1 غیبت طولانی باغ بزرگی که دوران طفولیتم را در آن گذزانده بودم و بعدا هم اغلب در موقع اقامت در مدرسه شبانه روزی آن را در رویا می‌دیدم مشاهده کردم.

جامی
9789642575190
۱۳۸۸
۳۳۶ صفحه
۲۴۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
یادداشت‌های زیرزمین
یادداشت‌های زیرزمین یادداشت‌های زیرزمین تراوشات روخ ناآرام مردی است ه خود را مریض می‌پندارد و به دلیل عصیان روحی و رفتارهای ناهنجار عصبی قادر به ایجاد تعامل با دیگران نیست. از این رو در زیرزمین تنهایی خویش و در کنج عزلت، باواگویی اندیشه‌های خود، به محاجه با روح خویش می‌پردازد. یادداشت‌ها از دو قسمت تشکیل شده‌اند. در قسمت اول که تاریکی نام ...
یادداشت‌های زیرزمین و شب‌های روشن
یادداشت‌های زیرزمین و شب‌های روشن مترجم فرانسوی به ویژه این دو داستان را با هم آورده و آن‌ها را به دو شیار عمیق و ناهموار در جاده زندگی داستایفسکی تشبیه کرده است، دو شیاری که در عین متضاد بودن، نقش‌شان یکی است و هر دو به یک‌جا ختم می‌شوند. نویسنده در «شب‌های روشن» امید را در دل خواننده می‌پروراند، آن‌هم با شخصیتی منزوی و تنها ...
نیه توچکا
نیه توچکا ((با این وصف گوش کن! وقتی من مردم تو بچه‌های مرا دوست خواهی داشت، این طور نیست؟ تو ایشان را مثل بچه خودت دوست خواهی داشت. آخر به یاد بیاور که هم تو را مثل بچه خودم دوست داشته‌ام.)) من بی‌آنکه بدانم چه می‌گویم، در حالی که از فرط هیجان و گریه نفسم بند آمده بود به زحمت گفتم: ((بلی، بلی!))
برادران کارامازوف 1 (2 جلدی)
برادران کارامازوف 1 (2 جلدی) آلکسی فیودوروویچ کارامازوف پسر سوم یک مالک زمین ناحیه ما به نام فیودور پاولوویچ کارامازوف بود که (هنوز هم برخی او را به یاد دارند). پایان عمر اسرارآمیز و تاثرآورش در حدود سی سال پیش نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. من به موقع و در جای خود شرح آن را خواهم داد. اکنون تنها خاطرنشان می‌کنم که این ...
قمارباز
قمارباز طبق معمول اول پای کسب و کار در میان آمد. پولینا همین که دید پولی که به او داده‌ام هفتصد گولدن بیشتر نیست، اوقاتش تلخ شد. اوقاتش تلخ شد. به خودش اطمینان داده بود که جواهراتش را در پاریس کم‌کم هم که گرو می‌گذاشتم دو هزار گولدن می‌شد. گفت: صددرصد مقداری پول لازم دارم. باید هم به دستش بیاورم و الا ...
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها