رمان ایرانی

1 بار دیگر با احساس

«حتی اگر زبان عشق را به دو نیم کنی، تا لال شود، نگاه گویاتر و رساتر از آن، با فریادهایش، ماهیت آن را آشکار خواهد ساخت.» «اشک‌هایم به روی لبانم نشست و به همراه آن خندید.» «پس هنوز دوستم دارد و نتوانسته پا به روی احساس خود بگذارد و مهرم را از دل بیرون کند.»

فروغ قلم
9789649218243
۱۳۸۶
۵۲۰ صفحه
۸۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده رهنما
با ثریا تا ثریا
با ثریا تا ثریا
افسانه دل
افسانه دل
رودخانه بی‌بازگشت
رودخانه بی‌بازگشت
طرلان
طرلان شش سال بود که داشت زجر می‌کشید، خودش را شکنجه می‌کرد. هر شب مشت محکمی به روی خواسته‌های دلش که فریاد زنان خورشید را از او طلب می‌کرد می‌کوفت و صدایش در نمی‌آمد. برای اینکه نمی‌خواست شاهد بر هم شکستن باورها و غروب خورشیدش باشد و اکنون با ناباوری داور را می‌دید که از گرد راه نرسیده می‌خواهد رازی را ...
مشاهده تمام رمان های فریده رهنما
مجموعه‌ها