آخدا، یه وقتی ما غداره میکشیدیم و یه محله غرق میشد، حالا حریف این دل دو انگشتی نیستیم و شده آتیش بیار معرکه، انگار کار دل ما فقط عاشقیه و غیر این بیکاره. ما شدیم عین کبوتری که جلوش چاه و بالا سرش شکارچی با تفنگ. تو عشق همیشه یکی حکم میکنه و اون یکی میره زندون. ما که آب خنک خوردهایم آخدا... چهقدر باید دل ما مجازات بشه؟ ما زندگی آس نمیخوایم، دنیا مال بقیه. کسی که عاشقه ممکنه ببازه، ولی کسی که عاشق نیست از قبل باخته و حالیش نیست، مام که یه عمریه باختیم.